نامهای پسران
سردشت(نام شهری در کردستان ایران)
مادر عزیز است وزبان مادری پاره ای از بودن مادر است. یکی از متفکرانغربی چه زیبا گفته است: «پشت کردن به زبان مادری کمتر از پشت کردن به مادر نیست». زبان مادری همزاد بشر است. در این زبان زلالی صدای مادر، مهر مادری، آرزوها و رویاها، عشق ها و تلخ کامی های روزگار در هم گره خورده است. زبان مادری یادگار لالایی و گهواره جنبانی و قصه گویی های بلند نیمه شب مادر است. یادآور کودکی، یادآور روزهای رفته، روزهای فراموش ناشدنی لبخند پر مهر مادر. غربت زبان مادری در ایران رنجی روح آزار است. زبان مادری بخشی از هویت ماست، انکار زبان مادری پنهان نمودن بخشی از هستی
انسان است و این کتمان خویش و هویت خود باعث بروز نوعی بحران هویت، تضاد و تعارض درونی در
وجود فرد خواهد شد. گریز از زبان مادری همچون نشستن بر قایق سرگردان در دریای
ی توفانی است که بی هیچ هدفی از ساحل فاصله گرفته است
رنگ های شاد لباس کردی کرمانجی
پوشش مرد و زن ترکمن و عشایر کرد در کنار هم جلوه ای دارد که امروزیها هنوز در تزیینات، نمایشها، برگزاری آیینهای جشن و غیره به جلوه گری آن پناه برده و آنرا چون تابلویی زینتی به رخ می کشند.
خراسان شمالی با پیشینه ای تاریخی و مذهبی، با ترکیب قومیتهای مختلف کرمانج، فارس، ترک، ترکمن و تات کانون وحدت قومیتها و دارای گنجینه هایی است که لباسهای سنتی آن از گنجینه های ارزشمند آن به شمار می رود.
زنان خراسان شمالی با دستان خود هنرمندانه لباس های محلی کم نظیری را خلق می کنند که حاصل ذوق و ابتکار آنان است.
اثر حضور مداوم زنان این خطه در دل طبیعت بوضوح در نقوش لباسهای محلی مشهود است، رنگ شاد و نقشهای شکسته سوزن دوزی شده بر حاشیه لباسهای همگی نشانگر الهام از طبیعت است.
لباس کرمانجهای این استان که دختران و زنان عشایر بر تن می کنند در رنگهای شاد و با حاشیه های متنوع دوخته شده که عمدتا شامل شلیته، گراس و یاشار است.
‘شلیته’ دامنی بلند است که تا زانو را می پوشاند و معمولا از جنس مخمل است که با رنگهای متنوع حاشیه دوزی می شود. رنگ این لباس برای دختران زرد، برای نوعروسان سفید و برای زنان قرمز است و هر طایفه کرمانج نیز لباس مختص به خود را دارد.
‘کراس’، پیراهنی بلند بوده که پایین آن چیندار است و ‘جلیقه’ از جنس مخمل است که با شلیته همرنگ انتخاب می شود و روی آن را سکه دوزی می کنند.
‘یاشار’، روسری بلند از جنس حریر است و سربند، دستمال یزدی است که برای محکم کردن یاشار استفاده و روی آن بسته می شود.
‘گار’، گوشواره ای بلند است که به دو طرف عرقچین متصل و روی سر قرار می گیرد و روی آن یاشار و سربند بسته می شود.
زنان کرمانج جوراب سفید و چاروق نیز می پوشند.
‘چاروق’ که به پاپوش سنتی مردم شمالشرق ایران اتلاق می شود کلمهای ترکی و به معنای پای افزار یا پاپوش است که بندها و تسمههای بلندی دارد و بندهای آنرا به ساق پا میپیچند.
این پاپوش دارای نوکی برگشته به بالا بوده و جنس آن از چرم طبیعی است که با نخهای ابریشم الوان و اشکال مختلف زینت داده شده و برای زیباتر شدن این پاپوش در نوک آن منگوله، استفاده میشود که از نخهای ابریشم رنگی تهیه میشود.
قشمه یکی از سازهای برونی است که توسط عاشقها نواخته میشود. در خراسان شمالی سه نوع قشمه دیده میشود: قشمه های ۵ سوراخه، ۶ سوراخه و ۷ سوراخه ( که همگی فاقد سوراخ پشت است ) قشمه بیشتر در
عروسیها به همراهی دایره و یا دهلی که با دست نواخته میشود، به اجرای آهنگهای رقص میپردازد.
قشمه معمولا از استخوان بال قرهقوش یا درنا و گاهی از نی و حتی از فلز ساخته میشود که صدای حاصله از قشمه استخوانی بهتر و پخته است. قشمه سازی است مضاعف و اندازه آن بستگی به کوچک و بزرگی استخوان پرنده دارد. بر روی هرکدام از لولههای صوتی آن یک سر پیکه ( قمیش ) سوار میشود، دو لولهی صوتی قشمه معمولاً به طور هم صدا کوک میشود. اما ممکن است به ندرت شاهد کوکهای مأنوس دیگری مانند کوک سوم و حتی گاه دوم باشیم. این کوکها که اغلب توسط نوازندگان زبردست قشمه استفاده میشود، در نظر اول ممکن است به حساب ناتوانی نوازنده در کوک کردن دقیق ساز گذاشته شود در حالیکه استفاده از این کوکهای نامأنوس کاملاً آگاهانه و برای ایجاد تحرک و کسب دینامیسم بیشتر صورت میگیرد همچنین نوازندگان قشمه باز به منظور ایجاد تحرک و دینامیسم گاه دو صدای مختلف و اغلب مجاور یکدیگر را توسط لوله های صوتی مضاعف ساز ایجاد میکنند.