فعل Lêker

 فعل          Lêker 

فعل کلمه‌ای است که بر انجام دادن کاری دلالت می‌کند. کلمهء Lêker که از دو کلمهء  Kirin ( انجام دادن) و Lê ( بر روی، در) درست شده است، در واقع یعنی کاری را روی چیزی انجام دادن است.

 اشتقاق یعنی بیرون آمدن لفظی از لفظ دیگر بطوریکه در لفظ و معنی مناسبتی میان آنها موجود باشد. مشتقات کوردی معمولأ یا از فعل امری و یا از مصدر گرفته می‌شوند. لذا در اینجا قبل از پرداختن به زمانهای مختلف فعل، لازم می‌دانم که در ابتداء مصدر و حالت امری فعل را بطور خلاصه بیان کنم. در این درس به زمان حال فعل می‌پردازیم و در درسهای بعدی به زمانهای گذشته و آینده، پرداخته خواهد شد.

  فعل امری               Lêkera destûrî 

 -bi  یک پیشوندی است که فعل را به حالت امری تبدیل می‌کند. اما در افعال مرکب که دارای یک پیشوند اسم جمع می‌باشند، آن پیشوند اسم جمع بجای - bi  قرار می‌گیرد تا فعل مرکب را به حالت امری تبدیل کند.

مثال:

çûn (رفتن)  >>  biçe / here

nivîsîn (نوشتن) >>   binivîse

dan (دادن) >>  bide

rabûn (بلند شدن) >>   rabe

veketin ( درازکش شدن ) >>   vekeve

hildan (بلند کردن)  >>  hilde

hwd  …

فعل امری در حالت جمع بجای پسوند  e – ،  پسوند in – را می‌گیرد.

 مفرد

 برو

 Biçe  / ‌ ‌‌Here

 جمع

 بروید

 Biçin  /  Herin

 مفرد

 بنویس

  Binivîse

 جمع

 بنویسید

  Binivîsin

 مفرد

  بده

  Bide

 جمع

  بدهید

  Bidin

 مصدر      Rader

مصدر؛ واژه یا کلمه‌ای است که در واقع بعنوان منبع و سرچشمه‌ای برای صدور کلماتی جهت زمانبندی و سوی‌دادن فعل به حالتهای مختلف استفاده می‌شود، مصدر ( که آن را  کار واژه / کار ریشه  نیز می‌گویند) خود در واقع خارج از زمان‌بندی فعلی (هیچ زمانی ندارد) است.

ارزش مصدرها در هر زبانی همانند استخوان‌بندی در پیکر زنده آدمی است. همانگونه که یک پیکر زنده، بدون یاری استخوان نمی‌تواند هیچ کاری انجام دهد، همانگونه هم یک زبان، بی ” مصدر ” معنی و کاربردی نخواهد داشت، و سخن‌گفتن دشوار و شاید نشدنی می‌شود. اگر مصدر را بعنوان استخوان‌بندی فرض کنیم آنگاه واژه‌ها همانا گوشت و پوست و رگ و پی خواهند بود، و نبود واژه‌ها نیز زبان را به یک استخوان‌بندی بی‌گوشت و پوست ترس‌آور تبدیل می‌کند.

کلمهء Rader  خود از دو کلمه؛ پیشوند Ra  ( اشاره به‌سوی بالا ) و Der (خارج، بیرون) درست شده است.

Raderxistin  یعنی خارج کردن و بیرون آوردن چیزی، مثلأ خارج کردن (درست کردن) کلمات از یک کلمهء دیگر.

مصدر ترکیبی است از قسمت گذشتهء فعل ( ریشهء فعل گذشته )  بعلاوه پسوند in – ( پسوند  n-  در حالتی که ریشه فعل به یک حرف صدادار ختم شود).

 مصدر(به فارسی)

 in/n

 ریشه فعل

مصدر /  Rader

(آمدن)

 in

 hat

 hatin

(پرت کردن)

 in

 avêt

 avêtin

(انجام دادن)

 in

 kir

 kirin

(شدن)

 n

 bû

 bûn

(رفتن)

 n

 çû

 çûn

(دادن)

 n 

 da

 dan

(نوشتن)

 n 

 nivîsî

 nivîsîn

فعل کلمه‌ای است که بر انجام دادن کاری دلالت می‌کند.  زمانهای مختلف فعل ( حال، گذشته، آینده) بطور خلاصه مورد بحث قرار خواهند گرفت. در این جلسه زمان حال را مرور می‌کنیم.

 زمان      Dem


زمان حال            ( vêsta  /  Dema Niha ) 

ریشه فعل: آن قسمتی از فعل امری که بین پیشوند -bi و پسوند e- قرار می‌گیرد، همان ریشهء فعل (زمان حال) می‌باشد.

ریشه فعل (زمان حال)

امری

مصدر

 k

 bike

kirin

 d

 bide

 dan

 nivîs

 binivîse

 nivîsîn

 çirîn

 biçirîne

 çirandin

 rev

 bireve

 revîn

در حالت امری افعال مرکب، درواقع پیشوند اسم جمع بجای – bi قرار گرفته تا فعل مرکب را به حالت امری تبدیل کند. بدین ترتیب ریشه فعل مرکب (زمان حال) شامل پیشوند اسم جمع نیز است.

 ریشه فعل (زمان حال)

 امری

مصدر (فعل مرکب)

 rû-n

 rûne

rûniştin

 ve-k

 veke

vekirin

 ra-b

rabe

rabûn

فعل Bûn (بودن، هستی) یک فعل کمکی است، و به ساختن زمان حال کمک می‌کند.

چگونگی ارتباط فعل کمکی Bûn در ساختن زمان حال:

 Bûn  بعد از یک حرف صدادار 

Bûn بعد از یک حرف بی‌صدا(صامت)

ضمایر

من هستم

 me

im

Ez

تو هستی

 yî

î

Tu

او (زن، مرد، شئ) است

 ye

 e

 Ew

ما هستیم

 ne

 in

Em

شما هستید

 ne

 in

Hun

آنها هستند

ne

 in

 Ew

من قدبلند هستم

Ez dirêj im

من معلم هستم

Ez mamosta me

  bûn + ریشه زمان حال + di = زمان حال

 انجام دادن :  Kirin  >>>  bike

 Bûn  +

ریشه فعل (زمان حال

+  di

من انجام می‌دهم

 im +

 k

+ di

Ez dikim

تو انجام می‌دهی

  î +

 k

 + di

 Tu dikî

او (مرد، زن، شئ) انجام می‌دهد

 e +

 k

 + di

 Ew dike

ما انجام میدهیم

 in +

 k

+ di

 Em dikin

شما انجام می‌دهید

 in +

 k

+ di

 Hun dikin

آنها انجام می‌دهند

 in +

 k

+ di

 Ew dikin

 دادن :  Dan  >>>  bide

 Bûn  +

 ریشه فعل (زمان حال)

 +   di

من می‌دهم

 im +

 d

 +  di

 Ez didim

تو می‌دهی

 î +

 d

 +  di

 Tu didî

او (مرد، زن، شئ) می‌دهد

 e +

d

 +  di

 Ew dide

ما می‌دهیم

in +

 d

 +  di

 Em didin

شما می‌دهید

 in +

 d

+  di

 Hun didin

آنها می‌دهند

 in +

 d

 +  di

 Ew didin

 

 نوشتن  :  Nivîsîn  >>>  binivîse

 

 Bûn  +

ریشه فعل (زمان حال

  +  di

من می‌نویسم

 im +

 nivîs

 +  di

Ez dinivîsim

تو می‌نویسی

  î +

 nivîs

 di

 Tu dinivîsî

او (مرد، زن، شئ) می‌نویسد

 e +

 nivîs

 di

 Ew dinivîse

ما می‌نویسیم

 in +

 nivîs

+  di

 Em dinivîsin

شما می‌نویسید

 in +

 nivîs

+  di

 Hun dinivîsin

آنها می‌نویسند

 in +

 nivîs

 +  di

 Ew dinivîsin

 


وقتیکه در زمان حال از یک فعل مرکب استفاده می‌کنید، - di در بین پیشوند اسم جمع و ریشه فعل (زمان حالقرار می‌گیرد.

 نشستن  :  Rûniştin  >>>  rûne

 

من می‌نشینم

 Ez rûdinim

تو می‌نشینی

Tu rûdinî

او (مرد، زن، شئ) می‌نشیند

 Ew rûdine

ما می‌نشینیم

 Em rûdinin

شما می‌نشینید

 Hun rûdinin

آنها می‌نشینند

 Ew rûdinin

 باز کردن  :  Vekirin  >>>  veke

 

من باز می‌کنم

 Ez vedikim

تو باز می‌کنی

 Tu vedikî

او (مرد، زن، شئ) باز می‌کند

 Ew vedike

ما باز می‌کنیم

 Em vedikin

شما باز می‌کنید

 Hun vedikin

آنها باز می‌کنند

 Ew vedikin

 

برای منفی کردن جمله  – na  را بجای  – di  می‌نویسیم.

 

من می‌روم

Ez diçim

من نمی‌روم

 Ez naçim

تو می‌نشینی

 Tu rûdinî

تو نمی‌نشینی

 Tu rûnanî

اسم معرفه Navên bêli (naskirî

اسم معرفه     Navên bêli (naskirî

اسم معرفه ؛ همان اسمی است که در واقع برای خواننده و یا شنونده کاملأ مشخص و معین است (بعبارت دیگر شنونده او را می‌شناسد). مثلأ ؛ دانیال سیب را خورد؛ در اینجا، کلمهء ” دانیال ” اسم معرفه است، چونکه برای شنونده کاملأ معین و مشخص است که چه کسی (دانیال) سیب را خورده است.


Daniyal
 sêv xwar

دانیال سیب را خورد.


Kambîz
 ji Xorasanê koç kir

کامبیز از خراسان کوچ کرد.


Daniyal
 bi zimanê kormancî deng (gep) dike

دانیال به زبان کوردی (لهجهء کرمانجی) صحبت می‌کند.

اسم نکره  (nenaskirî (Navên ne-bêli

اسم نکره ؛ همان اسمی است که برای خواننده و یا شنونده، نامشخص و نامعین است. مثلأ ؛ یک دانش‌آموز سیب را خورد؛ در اینجا کلمهء ” دانش‌آموز ” اسم نکره است، چونکه برای شنونده کاملأ معین و مشخص نیست که آن دانش‌آموز چه کسی است.


. Şagirdek sêv xwar

یک دانش‌آموز سیب را خورد.

نشان و علائمی که در زبان کوردی برای ساختن یک اسم نکره استفاده می‌شوند:

در اسامی مفرد؛ معمولأ از کلمهء Yek بعد از اسامی که با یک حرف صدادار ختم شده ( و یا گاهأ  Yêkکه البته معمولأ در زبان محاوره‌ای به حالت خلاصه شدهء  êk تبدیل می‌شود)، و همچنین از کلمهء ek بعد از اسامی که با یک حرف صامت ختم شده،  استفاده می‌شود.

در اسامی جمع؛ معمولأ از کلمهء hin و یا  hinek  (تعدادی)  که در ابتدای اسم ، و یا in  که در انتهای اسم آورده می‌شود، استفاده می‌شود .

مثال:

Xanîyek / Xanîyêk  (یک خانه)

Polîsek (یک پلیس)

Kitabek (یک کتاب)

Sêvek (یک سیب)

Keçek (یک دختر)

Lawek (یک پسر)

Kevçîyek / Kevçîyêk (یک قاشق)

Rovîyek / Rovîyêk (یک روباه)

Jujîyek (یک جوجه‌تیغی)

Dîkek / Dîkêk (یک خروس)

Nameyek (Namêk (یک نامه)

Mangeyek (Mangêk (یک ماده‌گاو)

Masîyek / masîyêk (یک ماهی)

Hin mamosta / hinek mamosta (mamostayin (تعدادی معلم)

hin şagird / hinek şagird (şagirdin (تعدادی دانش‌آموز)

hin cotkar / hinek cotkar ( cotkarin (تعدادی شخم‌کار)

hin mîvan / hinek mîvan ( mîvanin (تعدادی مهمان)

ضمایر اشاره:  Cînavên êşarkî


ضمیر اشاره کلمه‌ای است که یک شخص، یا یک چیز، یا یک مکان و یا یک حادثه را نشان می‌دهد. ضمایر اشاره  بر دو  نوع هستند: ضمایری که اشاره به نزدیک می‌کنند، ضمایری که اشاره به دور می‌کنند.

۱- ضمیر اشاره ‌ای نزدیک: همان کلمهء ” این ” (ev, va) است که چیز و یا مکان نزدیک را نشان می‌دهد. در مورد اشخاص نیز کلمات ” (ایشان/ زن) vê  ،(ایشانمرد) vî/ viya  ،(اینها/ زن یا مرد)van/ vina  ” می‌باشند که در واقع شخص یا اشخاص نزدیک را نشان می‌دهند. (بطور خلاصه ضمایر اشاره‌ای نزدیک: ev, vê, vî, van).

۲- ضمیر اشاره‌ای دور: که همان کلمهء ” آن ”  ( ew ) است که چیز و یا مکان دور را نشان می‌دهد. در مورد اشخاص نیز کلمات  ” ( او/ زن) wê  ، (او/ مرد) wî/ wiya  ، (آنها / زن یا مرد) wan/ wina ”می‌باشند که در واقع شخص یا اشخاص دور را نشان می‌دهند. (بطور خلاصه ضمایر اشاره‌ای دور: ew, wê, wî, wan ).

توضیح اینکه جمع یا مفرد بودن ضمایر اشاره معمولأ توسط فعل آن جمله مشخص می‌شود.

کلمهء ” e  ”  و یا  ” ye ” افعال مفرد هستند، لذا ضمیر آنان نیز مفرد است.

کلمهء ” in ” و یا  ” ne ” افعال جمع هستند، لذا ضمیر آنان نیز جمع می‌باشد.

در زبان کوردی، دو کلمهء ” ye ”  و  ” ne ” بعد از کلماتی که به حروف صدادار ختم شده‌اند، آورده می‌شوند.   


 

ضمیر اشاره

غیر مستقیم

مستقیم

ضمایر اشاره‌ای نزدیک

مذکر (مفرد)

Evî (vî

Ev (va

مونث (مفرد)

Evê (vê

Ev (va

جمع

Evan (van

ev (vina

مذکر (مفرد)

Ewî (wî

ew

ضمایر اشاره‌ای دور

مونث (مفرد)

Ewê (wê

ew

جمع

Ewan (wan

Ew (wina

مثال:

(آن ، او)  Ew  ,(این ، ایشان) Ev / va

. Ev e  (va ye

این است (اشاره به نزدیک). در اینجا ” va   یا  Ev ” ضمیر اشاره است،  و ” ye   یا  e ” فعل است.

. Ev in  (vina ne

اینها هستند. در اینجا ” Ev   یا  vina  ” ضمیر اشاره است، و ” in  یا  ne ” فعل است.

. Ew e

آن است (اشاره به دور). در اینجا ” e ” فعل است، و ” Ew ” ضمیر اشاره است.

. Ew in

آنها هستند.

. Ew Kitab e

آن کتاب است.

. Ew mamosta ye

او معلم است.

. Ev kitab e  /  va ketab e

این کتاب است.

. Ev Kitab in  /  vina ketab in

اینها کتاب هستند.

. Ev sêv e  /  va sêv e

این سیب است.

. Ev sêv in  /  vina sêv in

اینها سیب هستند (این سیبها هستند).

. Ev kevçî ye  /  va kevçî ye

این قاشق است.


. Ew kevçî ne

آنها قاشق هستند.


. Wê ji diya xwe ra xelatek kiriye

ایشان/ زن (اشاره به دور) برای مادرش یک هدیه خریده است.

. Wî dê u bavê xwe dîtin

ایشان/ مرد (اشاره به دور) مادر و پدر خود را دید.


. Vê kerasek ji xwe ra kiriye

ایشان/ زن (اشاره به نزدیک) یک پیراهن برای خودش خریده است.

. Vî got ku li şîrwanê rûdine

ایشان/ مرد (اشاره به نزدیک) گفت که ساکن شیروان است.

. Wan ji Qoçanê barkiriye

آنها (اشاره به دور) از قوچان کوچ کرده‌اند.

. Van hirmî ji darê jê kirine

اینها (اشاره به نزدیک) گلابی‌ها را از درخت کنده‌اند.

در اینجا لازم به توضیع است که کلمات  ” e ، ye ، in ، ne  ”  که در جملات با ضمایر اشاره‌ای (شئی، چیز، مکان) بکار رفته‌اند، چون خود فعل جمله می‌باشند لذا بهمین خاطر از اسم یا ضمیر ماقبل خود جدا نوشته شده‌اند. اما در جملاتی که ضمایر اشاره‌ای ( شخصی ) بکار رفته‌اند، به افعال ماقبل خود چسبیده‌اند تا آن افعال را به زمانهای مختلف صرف کند ( بعبارت دیگر اینکه دو فعل پشت سر هم قرار نمی‌گیرند).

 


نشانه‌ها و یا علایم نقطه‌گذاری در یک جمله (یا یک متن)      Niqteşanî               


در هنگام صحبت‌کردن گاهأ از حرکات دست ، سر، ابرو،  چشمها  و دیگر علایم یا اشارات برای ارائه صحیح بیانات و فهماندن دقیق مطلب استفاده می‌شوند. گاهأ طنین صوت بالا، پایین، زیر، بم  و یا بطور کلی صدا بریده و قطع می‌شود.

در هنگام نوشتن نیز بایستی حرکات مذکور به نوعی با مرقوم نمودن علایم  و نشانه‌هایی ارائه شوند، به این علایم یا نشانه‌ها در زبان کوردی  Niqteşanî  می‌گویند. در واقع با استفاده صحیح از این علایم  در هنگام خواندن و نوشتن، آن مطلب برای شنونده براحتی قابل فهم می‌شود.

این علایم از قرار ذیل می‌باشند (اسامی آنان به فارسی  و  کوردی ذکر شده‌اند):

( . )    نقطه  /  niqte

( , )    ویرگول  /  bêhnok

( ; )   نقطه ویرگول  /  niqtebênok

( : )   دو نقطه  /  niqtecot

( … )  سه نقطه  /  sêniqte

( ! )  علامت تعجب، بانگ  /  niqtebang

؟ )  علامت سئوال  /  niqtepirs

( – )  خط تیره  /  bendik

(  “ … ” )   گیومه  /  dunîk

(  )   پرانتز  /  kevanok

(  *** )  سه ستاره  /  sê stêrk ( sê çîk


حروف صدادار

***

Tîpên dengdar

a e ê i î o u û

Tîpên bêdeng

b c ç d f g h j k l m n p q r s s t v w x y z

***

***

***

حروف صدادار به دو قسمت تقسیم می‌شوند:

۱- حروف با صدای کوتاه که سه حرف u , i , e می‌باشند.
۲- حروف با صدای بلند که پنج حرف a , ê , û , î , o می‌باشند.

چگونگی تلفظ حروف با صدای کوتاه و بلند، و بطور کلی تلفظ حروف الفبای کوردی و همچنین خواندن و نوشتن صحیح کلمات کوردی را با آوردن مثال و نمونه‌هایی در زیر بطور کاملأ  شفاف و روشن ارائه داده‌‌ایم.

حروف الفبای کوردی به دو صورت؛ حروف بزرگ و حروف کوچک (tîpên gir  u  tîpên  hûr) نوشته می‌شوند(معمولأ سرآغاز هر جمله را با حروف بزرگ شروع می‌کنند):

Tîpên gir:
A , B , C , Ç , D , E , Ê , F , G , H , I , Î , J , K , L , M , N , O , P , Q , R , S , Ş , T , U , Û , V , W , X , Y , Z

Tîpên hûr (qiçik:

a , b , c , ç , d , e , ê , f , g , h , i , î , j , k , l , m , n , o , p , q , r , s , ş , t , u , û , v , w , x , y , z

Aa

Bb

Cc

Çç

Dd

Ee

Êê

Ff

Gg

Hh

Ii

Îî

Jj

Kk

Ll

Mm

Nn

Oo

Pp

Qq

Rr

Ss

Şş

Tt

Uu

Ûû

Vv

Ww

Xx

Yy

Zz

مثال:

A   a

(آبستن)avis ,(آرد)Ard ,(درخت)dar ,(دریا)derya ,(آسیاب)aş ,(آب)Av ,( آگاهی) agahî

B   b

(برف)berf ,(قورباغه)Beq ,(کباب)kebab ,(قوچ)beran ,(پدر) Bav ,( بار)Bar

C   c

(ستم)Cewr ,(فنجان)fincan ,(جو)ceh ,(دفعه) car ,(آهو) cêran ,(همسایه)cînar

Ç    ç

(چکش)çakûş ,(چشم)çav ,(چهار)çar ,(چه) çi ,(رودخانه، ربودن)çem ,(چوب‌دستی)ço

D   d

(شتر)Deve ,(دندان)diwan ,(دهل)dihol ,(دست)dest ,(دیوانه)dîn ,(دور)dûr ,(چوب)dar

E    e

(شش)şeş ,(زری)Zeri ,(ابر)ewr ,(الاغ)ker ,(عرب)ereb ,(عشق)evîn ,(ذوق و شوق)Zewq

Ê    ê

(مگس)mêş ,(طلا)zêr ,(راه)rê ,(هیزم)êzing ,(دراز)dirêj ,(غروب)êvar ,(درد)êş

F    f

(برف)Berf ,‌(هفت)Heft ,(فیل)fîl ,(پرواز)firîn ,(فرودگاه)firokxane ,(هواپیما)firoke

G   g

(کچل)gurî ,(گندم)genim ,(گوساله)golik ,(توپ)gog ,(گرفتن) girtin ,(گرگ)gor

H   h

(نه)neh ,(استخوان)hestî ,(اسب)hesp ,(شما)hûn ,(دوست)heval ,(حرکت)hereket

I   i

(زمستان)zivistan ,(پلنگ)piling ,(تبر)bivir ,(بز)bizin ,(دل)dil ,(اشک)hêstir ,(عسل)hingif

Π   î

(چشمه)kanî ,(سیر)sîr ,(انگور)tirî ,(امشب)îşev ,(امروز)îro ,(امسال)îsal

J   j

(مژه)bijang ,(مه آلود)mij ,(روزه)roji ,(جوجه تیغی)jûjî ,(زن)jin ,(بالا)jûr ,(پایین)jêr

K   k

(قاشق)kevçî ,(سبز)kesk ,(کبوتر)kevok ,(کدبانو) kêwanî ,(کو)ka ,(نارس)kal

L   l

(سبیل)simbêl ,(خوشه گندم)simbil ,(لک‌لک)leklek ,(شتاب، سرعت)lez ,(دستکش)Lepik

M   m

(کلاه)kum ,(کرم)kurm ,(موش)mişk ,(ماهی)masî ,(مار)mar ,(مرغ)mirîşk

N   n

(انار)nar ,(بند ناف)navik ,(پنیر)penîr ,(نامه)name ,(نان)nan ,(نر)nêr ,(بیمار)nexaş

O   o

(موی بافته)golî ,(قرمز)sor ,(مو)por ,(اردک)Ordek ,(اتاق)otaq ,(اتومبیل)Otomobîl

P   p

(اسب)hesp ,(پاشنه)panî ,(گربه)pişik ,(پیر)pîr ,(زیاد)pir ,(بینی)poz ,(قسمت)par

Q   q

(قفس)qefes ,(قلم)qelem ,(کلاغ)qirik ,(قیر)qîr ,(قدغن)Qedexe ,(قند)qend

R   r

(زخم)birîn ,(نی)bilûr ,(باران)baran ,(روباه)rovî ,(روسیاه)rûreş ,(ریسمان)rist

S   s

(صد)sed ,(سگ)se ,(داس)das ,(ساعت)saet ,(سیب)sêv ,(کفش)sol ,(صفحه نان‌پزی)sêl

Ş   ş

(گل نسترن)şîlan ,(آشتی)aştî ,(شش)şeş ,(شکر)şeker ,(شانه)şeh ,(شیر)şîr ,(شور)şor

T   t

(توت)tût ,(فلوت)filût ,(تخته)texte ,(گیتار)gîtar ,(بهم‌زدن)tewdan ,(تیشه)tevşo

U   u

(کردستان)Kurdistan ,(بی‌شاخ)kul ,(گل)gul ,(قلوه، کلیه)gurçî ,(انگشتر)hengulîsk

Û    û

(بطری)şûşe ,(جغد)tû ,(توت)tût ,(بد)kûtî ,(ماسه‌)qûm ,(توربه)tûr ,(عمیق)kûr ,(شمشیر)şûr

V   v

(سیب)sêv ,(ماه)hîv ,(لب)lêv ,(چوپان)şivan ,(پول)dirav ,( برگشتن)vegerîn ,(باز کردن)vekirin

W   w

(طناب)weris ,(میوه)mêwe ,(کبک)kew ,(مکان، خیمه‌گاه) war ,(وزیر) wezîr

X  x

(خرما)xorme ,(کفش‌دوزک)xalxalok ,(خیار)xiyar ,(خال،نکته)xal ,(خاک)xak ,(توخالی)xalî

Y  y

(پاییز)payîz ,(دنیا)dinya ,(میمون)meymûn ,(کوه)çîya ,(چای)çay ,(یک)yêk ,(یازده)yazde

Z    z

(زنگوله)zengil ,(سورنا)zirne ,(زبان)ziman ,(پیاز)pîvaz ,(زرد)zer ,(طلا)zêr ,(نقره )zîv

حروف هم‌صدا           tîpên Pevdeng

در زبان کوردی کلماتی هستند که در آن دو حرف الفبا با هم ترکیب شده و یک صوت را می‌سازند، بعبارت دیگر این دو حرف را هم‌صدا (Pevdeng) می‌گویند، که در کنار یکدیگر قرار گرفته و با کمک ‌همدیگر صدایی مطلوب جهت تلفظ و بیان کردن آن کلمه را ایجاد می‌کنند.

بعنوان مثال:
W (وو) و X (خ) بعنوان دو حرف در کنار یکدیگر قرار گرفته و با همدیگر آن صدایی  از ” خ ” را که مـطلوب بیان کلمهء xwîn(خون) در کوردی است را درست می‌کنند، و همینطور مثالهای دیگری که ذیلأ بیان شده است.

Pevdeng : >>> xw
(خون) xwîn ,(کج، پایین)xwar ,(سالم)xweş ,(صاحب)xwedî

xwendin(خواندن) ,xwarin(خوردن) ,xwê(نمک) ,xwedi(خدا) ,xwe(خودش), …

نکات و یا قواعد ویژه‌ای از دستور و گرامر زبان کوردی که واقعأ زبان کوردی را بسیار وزین‌تر، غنی‌تر و شیرین‌تر نموده است را در اینجا با هم مرور می‌کنیم.

کلمات کوردی اساسأ با حروف  u ,  û , i  شروع و یا ختم نمی‌شوند. در اینجا برای روشن شدن مطلب چند مثال را ارائه می‌دهیم.

مثال:

حرف  معمولأ در حروف اضافهء  ji ,bi ,li ,di  (البته در درسهای آینده حروف اضافه در زبان کوردی را بطور مبسوط بحث خواهیم کرد) و همچنین کلمهء پرسشی çi (چی) در زبان کوردی بیشتر استفاده می‌شود.

حرف u معمولأ در کلماتی مثل عدد du (دو)، ضمیر tu (تو)، کلمهء ربطی ku (که ، اگر)، و کلمهء پرسشیku (کجا) در زبان محاوره‌ای بین مردم بیشتر استفاده می‌شود.

?Ew çi ne

(آنها چی هستند؟)

.Reqema du ji yêk girtir e

(رقم دو از یک بزرگتر است.)

?Tu ji Kurdên Xorasanê kesek dinasî

(تو از کوردهای خراسان کسی را می‌شناسی؟)

.Kela ku ew lê rûdine

(روستا یا قلعه‌ای که او در آن ساکن است.)

.Ku tu wî bibînî

(اگر شما او را ببینید.)

?Ew ji ku tê

(او از کجا می‌آید؟)

?Tu li ku yî

(تو در کجا هستی؟)

در زبان کوردی از دیدگاه نوشتاری و املائی؛ معمولأ کلماتی که دارای یک حرف بصورت تکراری (tt,ll,rr…)، و یا دو حرف با صدای نزدیک بهم (“d-t” , “p-b”….) که در کنار یکدیگر قرار بگیرند، نداریم . چونکه اگر این حروف در کنار یکدیگر قرار بگیرند یکی از آنها نوشته نمی‌شود.

مثال:

(جوانتر، کوچکتر) xurtir  <<<  xurt-tir

(بهتر) rintir <<<  rind-tir

(پس شام، بعد از شام) paşîv <<< paş-şîv

(رئیس جمهور) serokomar <<<  serok-komar

(غنی‌تر، ثروتمند‌تر)  dewlementir<<<  dewlemend-tir

(یک سیلابی)  yêkîte <<< yêk-kîte

حروف نیم‌صدا              Tîpên Nîvdeng

این حروف به حروف سلیس کردن کلمه معروفند. حروف h , w , y  که در زبان کوردی حالتی مابین حروف صدادار و حروف صامت را دارند، حروف نیم‌صدا نامیده می‌شوند. این حروف در واقع آن رلی را در کلمه بازی می‌کنند که باصطلاح می‌گویند کلمه را می‌پزد، و یا بعبارت دیگر کلمه را خوش تلفظ و یا خوش بیان (سلیس) می‌کنند.

مثال:

الف -   y

Rûê min >>> rûyê min
xwezaî >>> xwezayî

bi vî awaî >>> bi vî awayî
pîê min >>> piyê min
sîa te >>> siya te
…hwd

her weki din <<< hwd (همان کلمهء ” وغیرو ” در فارسی است)

ب - h

Avaî >>> avahî

ronaî >>> ronahî
Hêşênaî) şênaî >>> şênahî
perwerdeî >>> perwerdehî

xwezaî >>> xwezahî

….hwd

ج -  w

Baî >>> bawî
xwesîa te >>> xwesiwa te

‎ cizrawî <<< cizraî

 kawî <<<  kaî
…hwd

البته استثنائاتی هم وجود دارد. مثلأ وقتیکه کلمه با حروف صدادار شروع شود و یا اینکه فعل با آهنگ زمان و حالت هماهنگ شود، آنگاه دو حرف صدادار (در کلمه) در کنار هم قرار می‌گیرند و حروف نیم‌صدا مابین دو حرف صدادار قرار نمی‌گیرند بلکه کلمه به حالت و فرمی جدید در می‌آید.

مثال:

bîne  <<< (حالت امری) înan (anîn) >>> biîne

êşîn >>> diêşîne >>>dêşîne (têşîne

Avêtin >>> biavêje >>> bavêje

Ajotin >>> biajo >>> bajo

Aqil >>> biaqil >>> baqil

حرف صامت h معمولأ حروف صداداری مثلî , û , ê  … را نرم می‌کند (تلفظ کلمه را نرمتر می‌کند). با آوردن حرف صامت hدر واقع کلاه حروف صدادار مذکور می‌افتد (i , u , e )  که این خود سبب تغییر در صوت و تلفظ آنان می‌شود یعنی در واقع تلفظ کلمه را نرم می‌کند. همینطور حرف a تبدیل به eh می‌شود.

مثال:



mih <<< (میش)  mî
ruhn <<< (روغن) Rûn

Sî (سایه) >>> sih
Rû (صورت) >>>ruh

Bûtan (حیرت، افترا) >>> Buhtan
Bar (بار، سنگینی)  >>> behr

Tal (تلخ) >>> tehl
Tîn (حرارت، پرتو) >>> tihn

çav (چشم) >>> çehv
Bas (بحث، عنوان) >>> behs

Kanî (چشمه) >>> kehnî
Kar (کار، عمل)  >>>kehr

Panî (پاشنه)  >>> pehnî
Go (گوش)  >>> guh

Bîn (بو)  >>> bihn
Cî (جایگاه)  >>> cih

Fêm (فهم)  >>> fehm
baxçe(باغچه) >>> behxçe

در یک کلمه وقتیکه حرف  î  قبل از  y یا    قرار بگیرد، کلاه آن می‌افتد و به i تبدیل می‌شود (باصطلاح می‌گویند حرف کوتاه می‌شود که تلفظ حرف نیز فرق کرده و نرم می‌شود). علت این تغییر هم بخاطر این است که تلفظ این حروف بهم نزدیک است و در مواقعی که در کنار هم قرار می‌گیرند ادای تلفظ هر دو آنها با همدیگر مشکل است لذا یکی از آنها را تغییر می‌دهند تا کلمه سلیس و خوش‌بیان شود. البته این قاعده هم در زبان انگلیسی و هم در زبان عربی نیز وجود دارد.

مثال:

diya min <<<  dîya min <<< dîa min

çîa >>> çîya >>> çiya

rûê min >>> rîyê min >>> riyê min

این قاعده در مورد حروف   / w / û نیز صادق است. بهمین خاطر موقعیکه حرف û قبل از حر ف w در یک کلمه قرار بگیرد، کلاه آن می‌افتد (باصطلاح می‌گویند حرف کوتاه می‌شود که تلفظ حرف و متعاقب آن کلمه نیز نرم می‌شود).

مثال:

 >>> riwê min

Xwesû >>> xwesiwa min

çarsû >>> çarsiwa min

Bûn >>> bibiwa (bibûya

Du >>> diwemîn

Parsû >>> parsiwa min

حروف دو صدایی (صدای نرم  و  خشک):              Tîpên  du dengî
در زبان کوردی حروف pk , ç , t می‌توانند دارای دو صدا یا آوا باشند.این دو صدا را که معمولأ یا صدای نرم (deng nerm) و  یا صدای خشک (deng hişk) می‌نامند با حرکت لبها در هنگام تلفظ آن حرف قابل تشخیص است (در واقع یک حرف است با دو صدا، بستگی به چگونگی کاربرد آن در کلمه دارد). در بعضی متون کوردی هنگامیکه تلفظ حرف، صدای خشک را دارد، زیر حرف یک خط می‌کشند( مثل:  KPTÇ )، که این خود تلفظ و خواندن آن کلمه در متن را برای خواننده واضح و بسیار ساده می‌کند.

مثال:

deng hişk

deng nerm

tîp

 (پارسال)par
‎(کهنسال) ‎‎‎pîr
(بینی) poz

 (قسمت) Par
(چربی) pî
(مو) por

P

(پوست) Çerm
(چوب دستی) ço
(مشتاق غذا، پر ولع) çil

(چهار) Çar
(برو، دستور رفتن به اسب) Ço
(چهل) ‎ Çil

Ç

(خیس) ter
(تو) tu
(تیشه) tevşo

 (سیر) Têr
(هیچکس) tu
(تور، شبکه)Tor

T

(کر، ناشنوا) ker
(کاه) ka
(پیر، کهنسال) kal
(اگر، کند) ku

 (خر) Ker
(کجاست) Ka
(نارس، خربزه) Kal
(که) ku

K

لازم است که چگو‌نگی نوشتن حروف دو صدایی و بطور کلی این قاعدهء املایی را در کتابهای آموزشی مدارس و همچنین فرهنگ لغت کوردی رعایت کرد. اما در راستای زبان محاوره‌ای در واقع پیدا کردن حرفی از دیدگاه الفبایی در این ارتباط لزومی پیدا نمی‌کند، چونکه با این قاعده حروف مذکور براحتی در جمله قابل تمییز دادن هستند

گرامر Rêziman

 گرامر    Rêziman     

در اینجا بواسطه اینکه در زبان محاوره‌ای در میان کوردها معمولأ ضمایر بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرند، لذا در این بخش، مبحث اسم (و ضمایر شخصی) را بررسی می‌کنیم. در فرصتهای آتی مباحث فعل، حروف اضافه، صفت و … را مطرح خواهیم کرد.

ضمیر   Cînav      

ضمیر کلمه‌ای است که بجای اسم می‌نشیند (اسم کلمه‌ای است که برای نامگذاری موجودات جاندار و بی‌جان استفاده می‌شود). زبان کردی دارای دو گروه ضمیراست:

به فارسی

ضمایر کنایه (غیر مستقیم)

ضمایر ساده (مستقیم)

من

 Min

Ez

تو

Te

 Tu

او(مرد)، آن

 Wî

Ew

 او(زن)، آن

 Wê

Ew

ما

 Me

Em

شما

We

 Hûn

آنها

Wan

Ew

A)  کاربرد ضمایر ساده:

ضمایر ساده در موارد زیر استفاده می‌شوند:

 الف)  بعنوان فاعل (کنندهء کار) در انجام دادن کاری (فعل ) در تمام زمانها بکار می‌روند ( به جز زمانهای گذشتهء افعال متعدی):

 çûn (رفتن) یک فعل لازم است.  Ez در اینجا ضمیر ساده و کنندهء کار (فاعل) می‌باشد.

من دارم به مدرسه می‌روم.

.Ez diçim debistanê

من به مدرسه خواهم رفت.

.Ez ê biçim debistanê

من به مدرسه رفتم.

.Ez çûm debistanê

من به مدرسه رفته‌ام.

.Ez çûme debistanê

من به مدرسه می‌رفتم.

.Ez diçûm debistanê

من به مدرسه رفته بودم.

.Ez çûbûm debistanê

ب)  بعنوان مفعول درجملاتی که دارای افعال متعدی (زمانهای گذشته) هستند:

dîtin (دیدن) یک فعل لازم است. Ez در اینجا ضمیر ساده و همچنین مفعول جمله می‌باشد.

تو من را دیدی.

   .Te ez dîtim

 تو من را دیده‌ای.

.Te ez dîtime

 تو من را می‌دیدی.

.Te ez didîtim

 تو من را دیده بودی.

.Te ez dîtibûm

B)  کاربرد ضمایر کنایه (غیر مستقیم):

ضمایر کنایه در موارد زیر استفاده می‌شوند:

الف) بعنوان فاعل در جملاتی که دارای افعال متعدی (زمانهای گذشته) هستند:

xwarin (خوردن) فعل لازم است. Min  در اینجا ضمیر کنایه و همچنین فاعل جمله می‌باشد.

من یک سیب را خوردم.

.Min sêvek xwar

من یک سیب را خورده‌ام.

.Min sêvek xwariye

من یک سیب را می‌خوردم.

.Min sêvek dixwar

من یک سیب را خورده بودم.

.Min sêvek xwaribû

ب) بعنوان مفعول درجملاتی که دارای افعال متعدی (زمانهای حال و آینده) هستند:

تو من را می‌بینی.

.Tu min dibînî

تو من را خواهید دید.

.Tu yê min bibînî

 پ) ضمایر کنایه برای یک حرف اضافه، بعنوان مفعول می‌باشند:

مثال :    از –   ji
از من / تو/ او (مرد) / او (زن) / ما / شما / آنها

ji min/te/wî/wê/me/we/wan

 ت) در حالت ملکی:

 

دست من / تو / او (مرد) / او (زن) / ما / شما / آنها

destê min/te/wî/wê/me/we/wan

مال من/ تو/ او (مرد) / او (زن)/ ما / شما / آنها

ê min/te/wî/wê/me/we/wan

ضمایر مفعولی     Cinavên berkirde

وقتیکه یک ضمیر ساده (مستقیم) بعنوان فاعل استفاده شود، ضمیر کنایه (غیر مستقیم) بعنوان مفعول استفاده می‌شود، و بالعکس

من تو را می‌بینم (دارم می‌بینم)

 Ez te dibînim

تو من را می‌بینی

Tu min dibînî

او (زن/مرد) می‌بیند او (زن/مرد) را

Ew wî/wê dibîne

ما شما را می‌بینیم

Em we dibînin

شما ما را می‌بینید

Hûn me dibînin

آنها می‌بینند آنها را

Ew wan dibînin

 

 

من تو را دیدم.

.Min tu dîtî

تو من را دیدی.

.Te ez dîtim

او (مرد) دید او (زن/مرد) را.

.Wî ew dît

او (زن) دید او (زن/مرد) را.

.Wê ew dît

ما شما را دیدیم.

.Me hûn dîtin

شما ما را دیدید.

.We em dîtin

آنها دیدند آنها را.

.Wan ew dîtin

ضمایر انعکاسی       Cinavên Vegerok 

ضمیر انعکاسی کلمهء  xwe  (خود / صاحب بودن) است که برای تمام اشخاص بکار می‌رود.

من خودم را می‌بینم.

.Ez xwe dibînim

تو خودت را می‌بینی.

 .Tu xwe dibînî

او (زن/مرد) می‌بیند خودش (زن/ مرد) را.

.Ew xwe dibîne

ما خودمان را می‌بینیم.

.Em xwe dibînin

شما خودتان را می‌بینید.

.Hûn xwe dibînin

آنها خودشان را می‌بینند.

.Ew xwe dibînin

صفات و ضمایر ملکی            Rengdêr u Cînavên xwedîtî
ضمایر کنایه معمولأ بعنوان ضمایر و صفتهای ملکی استفاده می‌شوند. دراین موارد همیشه یک پسوند اسم را به ضمیر کنایه مرتبط می‌کند.

پسوندهای معلوم (معین

اسمهای مفرد مونث

   a – 

اسمهای مفرد مذکر

 ê – 

اسمهای جمع

  ên – 

کلمهء y  در اسمهایی که به یک حرف صدادار ختم می‌شوند، بین حرف صدادار و پسوند اسم قرار می‌گیرد. در واقع کلمهءy  در اینجا همانند یک بافر (زینت بخش) عمل کرده و اسم را خوش بیان می‌کند.

پسوندهای نامعلوم (نامعین)

اسمهای مفرد مونث

 e – 

اسمهای مفرد مذکر

î – 

اسمهای جمع

e – 

پسوند اسم (نسبت داده شده) به همراه ضمیر کنایه، یک ضمیر ملکی را درست می‌کند.

مال من (کتاب)

a min

کتاب من

Kitaba min

مال تو (قاشق)

yê te

قاشق تو

 Kevçîyê te

مال او (اسم)

ê wê

اسم او (مونث)

Navê wê

مال او (خانه)

 a wî

خانه او (مذکر)

Mala wî

مال ما (شاگردها)

ên me

شاگردان ما

Şagirdên me

مال شما (معلمین)

yên we

معلمین شما

Mamostayên we

مال آنها (سوزن)

ya wan

سوزن آنها

Derzîya wan

کتاب شما از مال من بهتر است.

.kitaba te ji a min rindtir e

قاشق شما از مال من درازتر است.

.Kevçîyê te ji yê min dirêjtir e

کاردهای شما از مال ما سنگین‌ترند.

.Kardên te ji ên me girantir in

یک کارد من.

.Kardeke min

یک معلم (مذکر) شما.

.Mamostayekî we

کتابهای آنها.

.Kitabêne wan

یک کارد من تیز نیست.

.Kardeke min tûj nîne

من یک معلم شما را دیدم.

.Min Mamostayekî we dît

کتابهای آنها خوبند.

.Kitabêne wan rind in


الفبای کوردی، با حروف لاتینی

الفبای کوردی، با حروف لاتینی  –  Alfabê ya kurdî

الفبای کوردی دارای 31 حرف است. حروف صدادار 8 تا و حروف صامت 23 تا می‌باشند.      

a

b

c

ç

d

e

ê

f

g

h

i

î

j

k

L

m

  آ

 ب

 ج

 چ

 د

  اَ

 ئێـ

 ف

 گ

 ح

  اِ

 یی

 ژ

 ک

 ل

 م

n

o

p

q

r

s

ş

t

u

û

v

w

x

y

z

 ن

 ئۆ

 پ

 ق

 ر

 س

 ش

 ت

 و

 وو

 ڤ

 ـو

 خ

 ى

 ز

حروف صدادار در الفبای کوردی از قرار ذیل می‌باشند:

، ، ê ، ، î ، ، ، û

 در اینجا کلماتی را بعنوان نمونه در ارتباط  با هر یک از حروف الفبا ذکر کرده‌ایم، تا یاد‌گیری حروف الفبای کردی، چه از نظر نوشتاری و هم از نظر فنوتیک (صدای حروف) کاملأ واضح و شفاف گردد.

Av – Agir – Çiy– Mîvan

( آب – آتش – کوه – مهمان )

Beran – Bizin – Bav – Bihar

(قوچ – بز – پدر –  بهار)

Cacim – Fincan – Canîk

(جاجم – فنجان – کره ‌اسب)

 çar - Çûçik – kemançe

(چهار – گنجشک – کمانچه)

Dar – Dîk – Radiyo

(درخت – خروس – رادیو)

Ker – Şeş – Ewr

(الاغ – شش – ابر)

Êvar – Pênc – Rê

(غروب – پنج – رهرو)

Filçe – Heft – Tilifûn

(فلچه – هفت – تلفن)

Goşt – Gêrmî – Golik

(گوشت – آش – گوساله)

Honer – Hirmî – Hîv – Havîn

(هنر – گلابی – ماه – تابستان)

Birîn –  Gizêr – jin

(زخم – هویچ – زن)

Taksî – Dîk – Dîwar

(تاکسی – خروس – دیوار)

jin – jûjî – Qijik – Roj

(زن – جوجه تیغی – کلاغ سیاه و سفید – آفتاب)

Ker – Kûsî – Kewçî

(خر – لاک پشت – قاشق)

L -Lîmû -Leklek

(فیل – لیمو – لک لک)

Mişk – Masî – Mêş – Mûzîk

(موش – ماهی – مگس – موسیقی)

Nan – Mange – Nînik

(نان – ماده گاو – ناخن)

Ordek – Otobûs – Gog

(اردک – اتوبوس – توپ)

Pîvaz – Pişik – Penîr – Payîz

(پیاز – گربه – پنیر – پاییز)

Qaz – be qirik

(غاز – قورباغه – کلاغ)

Rovî – Ma - Çar

(روباه – مار – چهار)

Saet – Sêv – Sîr

(ساعت – سیب – سیر)

Şêr -Şîr – Şûşe – Şeker

(شیر – شیرخوردن – بطری – شکر)

Texte – des- Tût

(تخته – دست – توت)

Kêrgu – Guçik – Gul

(خرگوش – گنجشک – گل)

Dûr – Bilûr – Kûçî – Bûk

(دور – نی – سگ – عروس)

Çav – kevir – Deve

(چشم – سنگ – شتر)

Weris – Ewr – Dew

(ریسمان – ابر – بشقاب)

Xak – berx – Xiyar

(خاک – بره – خیار)

Radiyo- Meymûn – yêk

(رادیو – میمون – یک)

Pez – Derzî -Xinzîr – Moz – Zivistan

(گوسفند – سوزن – خوک – موز- زمستان)

در اینجا برای مفهوم شدن بکارگیری کلمات کوردی در جمله نویسی، چند جمله زیر بعنوان نمونه عرضه گردیده است:

çiya pir sarin

کوهها خیلی سرد هستند.

Daniyal şagirdek zîrek e

دانیال یک دانش‌آموز زیرکی است.

Rengê qelema min qehweyî ye

رنگ قلم من قهوه‌ای است.