حروف صدادار

***

Tîpên dengdar

a e ê i î o u û

Tîpên bêdeng

b c ç d f g h j k l m n p q r s s t v w x y z

***

***

***

حروف صدادار به دو قسمت تقسیم می‌شوند:

۱- حروف با صدای کوتاه که سه حرف u , i , e می‌باشند.
۲- حروف با صدای بلند که پنج حرف a , ê , û , î , o می‌باشند.

چگونگی تلفظ حروف با صدای کوتاه و بلند، و بطور کلی تلفظ حروف الفبای کوردی و همچنین خواندن و نوشتن صحیح کلمات کوردی را با آوردن مثال و نمونه‌هایی در زیر بطور کاملأ  شفاف و روشن ارائه داده‌‌ایم.

حروف الفبای کوردی به دو صورت؛ حروف بزرگ و حروف کوچک (tîpên gir  u  tîpên  hûr) نوشته می‌شوند(معمولأ سرآغاز هر جمله را با حروف بزرگ شروع می‌کنند):

Tîpên gir:
A , B , C , Ç , D , E , Ê , F , G , H , I , Î , J , K , L , M , N , O , P , Q , R , S , Ş , T , U , Û , V , W , X , Y , Z

Tîpên hûr (qiçik:

a , b , c , ç , d , e , ê , f , g , h , i , î , j , k , l , m , n , o , p , q , r , s , ş , t , u , û , v , w , x , y , z

Aa

Bb

Cc

Çç

Dd

Ee

Êê

Ff

Gg

Hh

Ii

Îî

Jj

Kk

Ll

Mm

Nn

Oo

Pp

Qq

Rr

Ss

Şş

Tt

Uu

Ûû

Vv

Ww

Xx

Yy

Zz

مثال:

A   a

(آبستن)avis ,(آرد)Ard ,(درخت)dar ,(دریا)derya ,(آسیاب)aş ,(آب)Av ,( آگاهی) agahî

B   b

(برف)berf ,(قورباغه)Beq ,(کباب)kebab ,(قوچ)beran ,(پدر) Bav ,( بار)Bar

C   c

(ستم)Cewr ,(فنجان)fincan ,(جو)ceh ,(دفعه) car ,(آهو) cêran ,(همسایه)cînar

Ç    ç

(چکش)çakûş ,(چشم)çav ,(چهار)çar ,(چه) çi ,(رودخانه، ربودن)çem ,(چوب‌دستی)ço

D   d

(شتر)Deve ,(دندان)diwan ,(دهل)dihol ,(دست)dest ,(دیوانه)dîn ,(دور)dûr ,(چوب)dar

E    e

(شش)şeş ,(زری)Zeri ,(ابر)ewr ,(الاغ)ker ,(عرب)ereb ,(عشق)evîn ,(ذوق و شوق)Zewq

Ê    ê

(مگس)mêş ,(طلا)zêr ,(راه)rê ,(هیزم)êzing ,(دراز)dirêj ,(غروب)êvar ,(درد)êş

F    f

(برف)Berf ,‌(هفت)Heft ,(فیل)fîl ,(پرواز)firîn ,(فرودگاه)firokxane ,(هواپیما)firoke

G   g

(کچل)gurî ,(گندم)genim ,(گوساله)golik ,(توپ)gog ,(گرفتن) girtin ,(گرگ)gor

H   h

(نه)neh ,(استخوان)hestî ,(اسب)hesp ,(شما)hûn ,(دوست)heval ,(حرکت)hereket

I   i

(زمستان)zivistan ,(پلنگ)piling ,(تبر)bivir ,(بز)bizin ,(دل)dil ,(اشک)hêstir ,(عسل)hingif

Π   î

(چشمه)kanî ,(سیر)sîr ,(انگور)tirî ,(امشب)îşev ,(امروز)îro ,(امسال)îsal

J   j

(مژه)bijang ,(مه آلود)mij ,(روزه)roji ,(جوجه تیغی)jûjî ,(زن)jin ,(بالا)jûr ,(پایین)jêr

K   k

(قاشق)kevçî ,(سبز)kesk ,(کبوتر)kevok ,(کدبانو) kêwanî ,(کو)ka ,(نارس)kal

L   l

(سبیل)simbêl ,(خوشه گندم)simbil ,(لک‌لک)leklek ,(شتاب، سرعت)lez ,(دستکش)Lepik

M   m

(کلاه)kum ,(کرم)kurm ,(موش)mişk ,(ماهی)masî ,(مار)mar ,(مرغ)mirîşk

N   n

(انار)nar ,(بند ناف)navik ,(پنیر)penîr ,(نامه)name ,(نان)nan ,(نر)nêr ,(بیمار)nexaş

O   o

(موی بافته)golî ,(قرمز)sor ,(مو)por ,(اردک)Ordek ,(اتاق)otaq ,(اتومبیل)Otomobîl

P   p

(اسب)hesp ,(پاشنه)panî ,(گربه)pişik ,(پیر)pîr ,(زیاد)pir ,(بینی)poz ,(قسمت)par

Q   q

(قفس)qefes ,(قلم)qelem ,(کلاغ)qirik ,(قیر)qîr ,(قدغن)Qedexe ,(قند)qend

R   r

(زخم)birîn ,(نی)bilûr ,(باران)baran ,(روباه)rovî ,(روسیاه)rûreş ,(ریسمان)rist

S   s

(صد)sed ,(سگ)se ,(داس)das ,(ساعت)saet ,(سیب)sêv ,(کفش)sol ,(صفحه نان‌پزی)sêl

Ş   ş

(گل نسترن)şîlan ,(آشتی)aştî ,(شش)şeş ,(شکر)şeker ,(شانه)şeh ,(شیر)şîr ,(شور)şor

T   t

(توت)tût ,(فلوت)filût ,(تخته)texte ,(گیتار)gîtar ,(بهم‌زدن)tewdan ,(تیشه)tevşo

U   u

(کردستان)Kurdistan ,(بی‌شاخ)kul ,(گل)gul ,(قلوه، کلیه)gurçî ,(انگشتر)hengulîsk

Û    û

(بطری)şûşe ,(جغد)tû ,(توت)tût ,(بد)kûtî ,(ماسه‌)qûm ,(توربه)tûr ,(عمیق)kûr ,(شمشیر)şûr

V   v

(سیب)sêv ,(ماه)hîv ,(لب)lêv ,(چوپان)şivan ,(پول)dirav ,( برگشتن)vegerîn ,(باز کردن)vekirin

W   w

(طناب)weris ,(میوه)mêwe ,(کبک)kew ,(مکان، خیمه‌گاه) war ,(وزیر) wezîr

X  x

(خرما)xorme ,(کفش‌دوزک)xalxalok ,(خیار)xiyar ,(خال،نکته)xal ,(خاک)xak ,(توخالی)xalî

Y  y

(پاییز)payîz ,(دنیا)dinya ,(میمون)meymûn ,(کوه)çîya ,(چای)çay ,(یک)yêk ,(یازده)yazde

Z    z

(زنگوله)zengil ,(سورنا)zirne ,(زبان)ziman ,(پیاز)pîvaz ,(زرد)zer ,(طلا)zêr ,(نقره )zîv

حروف هم‌صدا           tîpên Pevdeng

در زبان کوردی کلماتی هستند که در آن دو حرف الفبا با هم ترکیب شده و یک صوت را می‌سازند، بعبارت دیگر این دو حرف را هم‌صدا (Pevdeng) می‌گویند، که در کنار یکدیگر قرار گرفته و با کمک ‌همدیگر صدایی مطلوب جهت تلفظ و بیان کردن آن کلمه را ایجاد می‌کنند.

بعنوان مثال:
W (وو) و X (خ) بعنوان دو حرف در کنار یکدیگر قرار گرفته و با همدیگر آن صدایی  از ” خ ” را که مـطلوب بیان کلمهء xwîn(خون) در کوردی است را درست می‌کنند، و همینطور مثالهای دیگری که ذیلأ بیان شده است.

Pevdeng : >>> xw
(خون) xwîn ,(کج، پایین)xwar ,(سالم)xweş ,(صاحب)xwedî

xwendin(خواندن) ,xwarin(خوردن) ,xwê(نمک) ,xwedi(خدا) ,xwe(خودش), …

نکات و یا قواعد ویژه‌ای از دستور و گرامر زبان کوردی که واقعأ زبان کوردی را بسیار وزین‌تر، غنی‌تر و شیرین‌تر نموده است را در اینجا با هم مرور می‌کنیم.

کلمات کوردی اساسأ با حروف  u ,  û , i  شروع و یا ختم نمی‌شوند. در اینجا برای روشن شدن مطلب چند مثال را ارائه می‌دهیم.

مثال:

حرف  معمولأ در حروف اضافهء  ji ,bi ,li ,di  (البته در درسهای آینده حروف اضافه در زبان کوردی را بطور مبسوط بحث خواهیم کرد) و همچنین کلمهء پرسشی çi (چی) در زبان کوردی بیشتر استفاده می‌شود.

حرف u معمولأ در کلماتی مثل عدد du (دو)، ضمیر tu (تو)، کلمهء ربطی ku (که ، اگر)، و کلمهء پرسشیku (کجا) در زبان محاوره‌ای بین مردم بیشتر استفاده می‌شود.

?Ew çi ne

(آنها چی هستند؟)

.Reqema du ji yêk girtir e

(رقم دو از یک بزرگتر است.)

?Tu ji Kurdên Xorasanê kesek dinasî

(تو از کوردهای خراسان کسی را می‌شناسی؟)

.Kela ku ew lê rûdine

(روستا یا قلعه‌ای که او در آن ساکن است.)

.Ku tu wî bibînî

(اگر شما او را ببینید.)

?Ew ji ku tê

(او از کجا می‌آید؟)

?Tu li ku yî

(تو در کجا هستی؟)

در زبان کوردی از دیدگاه نوشتاری و املائی؛ معمولأ کلماتی که دارای یک حرف بصورت تکراری (tt,ll,rr…)، و یا دو حرف با صدای نزدیک بهم (“d-t” , “p-b”….) که در کنار یکدیگر قرار بگیرند، نداریم . چونکه اگر این حروف در کنار یکدیگر قرار بگیرند یکی از آنها نوشته نمی‌شود.

مثال:

(جوانتر، کوچکتر) xurtir  <<<  xurt-tir

(بهتر) rintir <<<  rind-tir

(پس شام، بعد از شام) paşîv <<< paş-şîv

(رئیس جمهور) serokomar <<<  serok-komar

(غنی‌تر، ثروتمند‌تر)  dewlementir<<<  dewlemend-tir

(یک سیلابی)  yêkîte <<< yêk-kîte

حروف نیم‌صدا              Tîpên Nîvdeng

این حروف به حروف سلیس کردن کلمه معروفند. حروف h , w , y  که در زبان کوردی حالتی مابین حروف صدادار و حروف صامت را دارند، حروف نیم‌صدا نامیده می‌شوند. این حروف در واقع آن رلی را در کلمه بازی می‌کنند که باصطلاح می‌گویند کلمه را می‌پزد، و یا بعبارت دیگر کلمه را خوش تلفظ و یا خوش بیان (سلیس) می‌کنند.

مثال:

الف -   y

Rûê min >>> rûyê min
xwezaî >>> xwezayî

bi vî awaî >>> bi vî awayî
pîê min >>> piyê min
sîa te >>> siya te
…hwd

her weki din <<< hwd (همان کلمهء ” وغیرو ” در فارسی است)

ب - h

Avaî >>> avahî

ronaî >>> ronahî
Hêşênaî) şênaî >>> şênahî
perwerdeî >>> perwerdehî

xwezaî >>> xwezahî

….hwd

ج -  w

Baî >>> bawî
xwesîa te >>> xwesiwa te

‎ cizrawî <<< cizraî

 kawî <<<  kaî
…hwd

البته استثنائاتی هم وجود دارد. مثلأ وقتیکه کلمه با حروف صدادار شروع شود و یا اینکه فعل با آهنگ زمان و حالت هماهنگ شود، آنگاه دو حرف صدادار (در کلمه) در کنار هم قرار می‌گیرند و حروف نیم‌صدا مابین دو حرف صدادار قرار نمی‌گیرند بلکه کلمه به حالت و فرمی جدید در می‌آید.

مثال:

bîne  <<< (حالت امری) înan (anîn) >>> biîne

êşîn >>> diêşîne >>>dêşîne (têşîne

Avêtin >>> biavêje >>> bavêje

Ajotin >>> biajo >>> bajo

Aqil >>> biaqil >>> baqil

حرف صامت h معمولأ حروف صداداری مثلî , û , ê  … را نرم می‌کند (تلفظ کلمه را نرمتر می‌کند). با آوردن حرف صامت hدر واقع کلاه حروف صدادار مذکور می‌افتد (i , u , e )  که این خود سبب تغییر در صوت و تلفظ آنان می‌شود یعنی در واقع تلفظ کلمه را نرم می‌کند. همینطور حرف a تبدیل به eh می‌شود.

مثال:



mih <<< (میش)  mî
ruhn <<< (روغن) Rûn

Sî (سایه) >>> sih
Rû (صورت) >>>ruh

Bûtan (حیرت، افترا) >>> Buhtan
Bar (بار، سنگینی)  >>> behr

Tal (تلخ) >>> tehl
Tîn (حرارت، پرتو) >>> tihn

çav (چشم) >>> çehv
Bas (بحث، عنوان) >>> behs

Kanî (چشمه) >>> kehnî
Kar (کار، عمل)  >>>kehr

Panî (پاشنه)  >>> pehnî
Go (گوش)  >>> guh

Bîn (بو)  >>> bihn
Cî (جایگاه)  >>> cih

Fêm (فهم)  >>> fehm
baxçe(باغچه) >>> behxçe

در یک کلمه وقتیکه حرف  î  قبل از  y یا    قرار بگیرد، کلاه آن می‌افتد و به i تبدیل می‌شود (باصطلاح می‌گویند حرف کوتاه می‌شود که تلفظ حرف نیز فرق کرده و نرم می‌شود). علت این تغییر هم بخاطر این است که تلفظ این حروف بهم نزدیک است و در مواقعی که در کنار هم قرار می‌گیرند ادای تلفظ هر دو آنها با همدیگر مشکل است لذا یکی از آنها را تغییر می‌دهند تا کلمه سلیس و خوش‌بیان شود. البته این قاعده هم در زبان انگلیسی و هم در زبان عربی نیز وجود دارد.

مثال:

diya min <<<  dîya min <<< dîa min

çîa >>> çîya >>> çiya

rûê min >>> rîyê min >>> riyê min

این قاعده در مورد حروف   / w / û نیز صادق است. بهمین خاطر موقعیکه حرف û قبل از حر ف w در یک کلمه قرار بگیرد، کلاه آن می‌افتد (باصطلاح می‌گویند حرف کوتاه می‌شود که تلفظ حرف و متعاقب آن کلمه نیز نرم می‌شود).

مثال:

 >>> riwê min

Xwesû >>> xwesiwa min

çarsû >>> çarsiwa min

Bûn >>> bibiwa (bibûya

Du >>> diwemîn

Parsû >>> parsiwa min

حروف دو صدایی (صدای نرم  و  خشک):              Tîpên  du dengî
در زبان کوردی حروف pk , ç , t می‌توانند دارای دو صدا یا آوا باشند.این دو صدا را که معمولأ یا صدای نرم (deng nerm) و  یا صدای خشک (deng hişk) می‌نامند با حرکت لبها در هنگام تلفظ آن حرف قابل تشخیص است (در واقع یک حرف است با دو صدا، بستگی به چگونگی کاربرد آن در کلمه دارد). در بعضی متون کوردی هنگامیکه تلفظ حرف، صدای خشک را دارد، زیر حرف یک خط می‌کشند( مثل:  KPTÇ )، که این خود تلفظ و خواندن آن کلمه در متن را برای خواننده واضح و بسیار ساده می‌کند.

مثال:

deng hişk

deng nerm

tîp

 (پارسال)par
‎(کهنسال) ‎‎‎pîr
(بینی) poz

 (قسمت) Par
(چربی) pî
(مو) por

P

(پوست) Çerm
(چوب دستی) ço
(مشتاق غذا، پر ولع) çil

(چهار) Çar
(برو، دستور رفتن به اسب) Ço
(چهل) ‎ Çil

Ç

(خیس) ter
(تو) tu
(تیشه) tevşo

 (سیر) Têr
(هیچکس) tu
(تور، شبکه)Tor

T

(کر، ناشنوا) ker
(کاه) ka
(پیر، کهنسال) kal
(اگر، کند) ku

 (خر) Ker
(کجاست) Ka
(نارس، خربزه) Kal
(که) ku

K

لازم است که چگو‌نگی نوشتن حروف دو صدایی و بطور کلی این قاعدهء املایی را در کتابهای آموزشی مدارس و همچنین فرهنگ لغت کوردی رعایت کرد. اما در راستای زبان محاوره‌ای در واقع پیدا کردن حرفی از دیدگاه الفبایی در این ارتباط لزومی پیدا نمی‌کند، چونکه با این قاعده حروف مذکور براحتی در جمله قابل تمییز دادن هستند

گرامر Rêziman

 گرامر    Rêziman     

در اینجا بواسطه اینکه در زبان محاوره‌ای در میان کوردها معمولأ ضمایر بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرند، لذا در این بخش، مبحث اسم (و ضمایر شخصی) را بررسی می‌کنیم. در فرصتهای آتی مباحث فعل، حروف اضافه، صفت و … را مطرح خواهیم کرد.

ضمیر   Cînav      

ضمیر کلمه‌ای است که بجای اسم می‌نشیند (اسم کلمه‌ای است که برای نامگذاری موجودات جاندار و بی‌جان استفاده می‌شود). زبان کردی دارای دو گروه ضمیراست:

به فارسی

ضمایر کنایه (غیر مستقیم)

ضمایر ساده (مستقیم)

من

 Min

Ez

تو

Te

 Tu

او(مرد)، آن

 Wî

Ew

 او(زن)، آن

 Wê

Ew

ما

 Me

Em

شما

We

 Hûn

آنها

Wan

Ew

A)  کاربرد ضمایر ساده:

ضمایر ساده در موارد زیر استفاده می‌شوند:

 الف)  بعنوان فاعل (کنندهء کار) در انجام دادن کاری (فعل ) در تمام زمانها بکار می‌روند ( به جز زمانهای گذشتهء افعال متعدی):

 çûn (رفتن) یک فعل لازم است.  Ez در اینجا ضمیر ساده و کنندهء کار (فاعل) می‌باشد.

من دارم به مدرسه می‌روم.

.Ez diçim debistanê

من به مدرسه خواهم رفت.

.Ez ê biçim debistanê

من به مدرسه رفتم.

.Ez çûm debistanê

من به مدرسه رفته‌ام.

.Ez çûme debistanê

من به مدرسه می‌رفتم.

.Ez diçûm debistanê

من به مدرسه رفته بودم.

.Ez çûbûm debistanê

ب)  بعنوان مفعول درجملاتی که دارای افعال متعدی (زمانهای گذشته) هستند:

dîtin (دیدن) یک فعل لازم است. Ez در اینجا ضمیر ساده و همچنین مفعول جمله می‌باشد.

تو من را دیدی.

   .Te ez dîtim

 تو من را دیده‌ای.

.Te ez dîtime

 تو من را می‌دیدی.

.Te ez didîtim

 تو من را دیده بودی.

.Te ez dîtibûm

B)  کاربرد ضمایر کنایه (غیر مستقیم):

ضمایر کنایه در موارد زیر استفاده می‌شوند:

الف) بعنوان فاعل در جملاتی که دارای افعال متعدی (زمانهای گذشته) هستند:

xwarin (خوردن) فعل لازم است. Min  در اینجا ضمیر کنایه و همچنین فاعل جمله می‌باشد.

من یک سیب را خوردم.

.Min sêvek xwar

من یک سیب را خورده‌ام.

.Min sêvek xwariye

من یک سیب را می‌خوردم.

.Min sêvek dixwar

من یک سیب را خورده بودم.

.Min sêvek xwaribû

ب) بعنوان مفعول درجملاتی که دارای افعال متعدی (زمانهای حال و آینده) هستند:

تو من را می‌بینی.

.Tu min dibînî

تو من را خواهید دید.

.Tu yê min bibînî

 پ) ضمایر کنایه برای یک حرف اضافه، بعنوان مفعول می‌باشند:

مثال :    از –   ji
از من / تو/ او (مرد) / او (زن) / ما / شما / آنها

ji min/te/wî/wê/me/we/wan

 ت) در حالت ملکی:

 

دست من / تو / او (مرد) / او (زن) / ما / شما / آنها

destê min/te/wî/wê/me/we/wan

مال من/ تو/ او (مرد) / او (زن)/ ما / شما / آنها

ê min/te/wî/wê/me/we/wan

ضمایر مفعولی     Cinavên berkirde

وقتیکه یک ضمیر ساده (مستقیم) بعنوان فاعل استفاده شود، ضمیر کنایه (غیر مستقیم) بعنوان مفعول استفاده می‌شود، و بالعکس

من تو را می‌بینم (دارم می‌بینم)

 Ez te dibînim

تو من را می‌بینی

Tu min dibînî

او (زن/مرد) می‌بیند او (زن/مرد) را

Ew wî/wê dibîne

ما شما را می‌بینیم

Em we dibînin

شما ما را می‌بینید

Hûn me dibînin

آنها می‌بینند آنها را

Ew wan dibînin

 

 

من تو را دیدم.

.Min tu dîtî

تو من را دیدی.

.Te ez dîtim

او (مرد) دید او (زن/مرد) را.

.Wî ew dît

او (زن) دید او (زن/مرد) را.

.Wê ew dît

ما شما را دیدیم.

.Me hûn dîtin

شما ما را دیدید.

.We em dîtin

آنها دیدند آنها را.

.Wan ew dîtin

ضمایر انعکاسی       Cinavên Vegerok 

ضمیر انعکاسی کلمهء  xwe  (خود / صاحب بودن) است که برای تمام اشخاص بکار می‌رود.

من خودم را می‌بینم.

.Ez xwe dibînim

تو خودت را می‌بینی.

 .Tu xwe dibînî

او (زن/مرد) می‌بیند خودش (زن/ مرد) را.

.Ew xwe dibîne

ما خودمان را می‌بینیم.

.Em xwe dibînin

شما خودتان را می‌بینید.

.Hûn xwe dibînin

آنها خودشان را می‌بینند.

.Ew xwe dibînin

صفات و ضمایر ملکی            Rengdêr u Cînavên xwedîtî
ضمایر کنایه معمولأ بعنوان ضمایر و صفتهای ملکی استفاده می‌شوند. دراین موارد همیشه یک پسوند اسم را به ضمیر کنایه مرتبط می‌کند.

پسوندهای معلوم (معین

اسمهای مفرد مونث

   a – 

اسمهای مفرد مذکر

 ê – 

اسمهای جمع

  ên – 

کلمهء y  در اسمهایی که به یک حرف صدادار ختم می‌شوند، بین حرف صدادار و پسوند اسم قرار می‌گیرد. در واقع کلمهءy  در اینجا همانند یک بافر (زینت بخش) عمل کرده و اسم را خوش بیان می‌کند.

پسوندهای نامعلوم (نامعین)

اسمهای مفرد مونث

 e – 

اسمهای مفرد مذکر

î – 

اسمهای جمع

e – 

پسوند اسم (نسبت داده شده) به همراه ضمیر کنایه، یک ضمیر ملکی را درست می‌کند.

مال من (کتاب)

a min

کتاب من

Kitaba min

مال تو (قاشق)

yê te

قاشق تو

 Kevçîyê te

مال او (اسم)

ê wê

اسم او (مونث)

Navê wê

مال او (خانه)

 a wî

خانه او (مذکر)

Mala wî

مال ما (شاگردها)

ên me

شاگردان ما

Şagirdên me

مال شما (معلمین)

yên we

معلمین شما

Mamostayên we

مال آنها (سوزن)

ya wan

سوزن آنها

Derzîya wan

کتاب شما از مال من بهتر است.

.kitaba te ji a min rindtir e

قاشق شما از مال من درازتر است.

.Kevçîyê te ji yê min dirêjtir e

کاردهای شما از مال ما سنگین‌ترند.

.Kardên te ji ên me girantir in

یک کارد من.

.Kardeke min

یک معلم (مذکر) شما.

.Mamostayekî we

کتابهای آنها.

.Kitabêne wan

یک کارد من تیز نیست.

.Kardeke min tûj nîne

من یک معلم شما را دیدم.

.Min Mamostayekî we dît

کتابهای آنها خوبند.

.Kitabêne wan rind in


الفبای کوردی، با حروف لاتینی

الفبای کوردی، با حروف لاتینی  –  Alfabê ya kurdî

الفبای کوردی دارای 31 حرف است. حروف صدادار 8 تا و حروف صامت 23 تا می‌باشند.      

a

b

c

ç

d

e

ê

f

g

h

i

î

j

k

L

m

  آ

 ب

 ج

 چ

 د

  اَ

 ئێـ

 ف

 گ

 ح

  اِ

 یی

 ژ

 ک

 ل

 م

n

o

p

q

r

s

ş

t

u

û

v

w

x

y

z

 ن

 ئۆ

 پ

 ق

 ر

 س

 ش

 ت

 و

 وو

 ڤ

 ـو

 خ

 ى

 ز

حروف صدادار در الفبای کوردی از قرار ذیل می‌باشند:

، ، ê ، ، î ، ، ، û

 در اینجا کلماتی را بعنوان نمونه در ارتباط  با هر یک از حروف الفبا ذکر کرده‌ایم، تا یاد‌گیری حروف الفبای کردی، چه از نظر نوشتاری و هم از نظر فنوتیک (صدای حروف) کاملأ واضح و شفاف گردد.

Av – Agir – Çiy– Mîvan

( آب – آتش – کوه – مهمان )

Beran – Bizin – Bav – Bihar

(قوچ – بز – پدر –  بهار)

Cacim – Fincan – Canîk

(جاجم – فنجان – کره ‌اسب)

 çar - Çûçik – kemançe

(چهار – گنجشک – کمانچه)

Dar – Dîk – Radiyo

(درخت – خروس – رادیو)

Ker – Şeş – Ewr

(الاغ – شش – ابر)

Êvar – Pênc – Rê

(غروب – پنج – رهرو)

Filçe – Heft – Tilifûn

(فلچه – هفت – تلفن)

Goşt – Gêrmî – Golik

(گوشت – آش – گوساله)

Honer – Hirmî – Hîv – Havîn

(هنر – گلابی – ماه – تابستان)

Birîn –  Gizêr – jin

(زخم – هویچ – زن)

Taksî – Dîk – Dîwar

(تاکسی – خروس – دیوار)

jin – jûjî – Qijik – Roj

(زن – جوجه تیغی – کلاغ سیاه و سفید – آفتاب)

Ker – Kûsî – Kewçî

(خر – لاک پشت – قاشق)

L -Lîmû -Leklek

(فیل – لیمو – لک لک)

Mişk – Masî – Mêş – Mûzîk

(موش – ماهی – مگس – موسیقی)

Nan – Mange – Nînik

(نان – ماده گاو – ناخن)

Ordek – Otobûs – Gog

(اردک – اتوبوس – توپ)

Pîvaz – Pişik – Penîr – Payîz

(پیاز – گربه – پنیر – پاییز)

Qaz – be qirik

(غاز – قورباغه – کلاغ)

Rovî – Ma - Çar

(روباه – مار – چهار)

Saet – Sêv – Sîr

(ساعت – سیب – سیر)

Şêr -Şîr – Şûşe – Şeker

(شیر – شیرخوردن – بطری – شکر)

Texte – des- Tût

(تخته – دست – توت)

Kêrgu – Guçik – Gul

(خرگوش – گنجشک – گل)

Dûr – Bilûr – Kûçî – Bûk

(دور – نی – سگ – عروس)

Çav – kevir – Deve

(چشم – سنگ – شتر)

Weris – Ewr – Dew

(ریسمان – ابر – بشقاب)

Xak – berx – Xiyar

(خاک – بره – خیار)

Radiyo- Meymûn – yêk

(رادیو – میمون – یک)

Pez – Derzî -Xinzîr – Moz – Zivistan

(گوسفند – سوزن – خوک – موز- زمستان)

در اینجا برای مفهوم شدن بکارگیری کلمات کوردی در جمله نویسی، چند جمله زیر بعنوان نمونه عرضه گردیده است:

çiya pir sarin

کوهها خیلی سرد هستند.

Daniyal şagirdek zîrek e

دانیال یک دانش‌آموز زیرکی است.

Rengê qelema min qehweyî ye

رنگ قلم من قهوه‌ای است.

الفبای زبان کردی

 

الفبای زبان کردی – Alfabêya Kurdî

الفبای لاتین کردی دارای 31 حرف است که عبارتند از:

Alfabêya Zimanê Kurdîya Kurmancî 31 tîpên xwe hene ku ev in:
Aa, Bb, Cc, Çç, Dd, Ee, Êê, Ff, Gg, Hh, Ii, Îî, Jj, Kk, Ll, Mm, Nn, Oo, Pp, Qq, Rr, Ss, Şş, Tt, Uu, Ûû, Vv, Ww, Xx, Yy, Zz

Aa مانند آ در کلمه آب
Avaآبادانی
Avêtinانداختن
Asoافق
Alپرچم
Amûrوسیله
Agirآتش
Alîkaکمک
Avآب
Apعمو
Azaآزادی
Bb مانند ب در کلمه باد
Balyozسفیر
Bapîvبادسنج
Berendamنامزد، داوطلب
Bergîrîدفاع
Berhemاثر (کتاب)
Bavپدر
Bahozطوفان، گرد و خاک
Berfبرف
Baranباران
Cc مانند ج در کلمه بجنورد
Cotجفت، شخم
Ceجو
Cemکنار، پهلو
Canجان
Carبار، نوبت
Cîranهمسایه
Cilûgزبر و زرنگ
Cejnجشن
Cêwîدو قلو
Cûtinجویدن
Cilلباس (جل)
Civînگرد هم آمدن
Çç مانند چ در کلمه بلوچ
Çareserîراه حل
Çarچهار
Çalakîفعالیت
Çendanîچگونگی
Çawanچطور
Çiچه، چی
Çilچهل
- گاهی این حرف در کردی کرمانجی به صورت مشدد تلفظ می شود که کمی متفاوت با حرف چ معمولی است (1).
Çavچشم
Çêlekگاو
Çiraچراغ
Çirûsînسوسو زدن (نور)
Çilkقطره
De مانند د در کلمه دیاربکر
Dewletên Yekgirtîyên Amerîkaایالات متحده آمریکا
Desthilatdarîحاکمیت
Danezanاعلامیه
Daxuyanîبیانیه
Daliqandinآویختن
Dewlemendîثروت
Dilovanîمهربانی
Dilدل
Diravپول
Dewrîبشقاب
Darچوب، درخت
Ee مانند ا در کلمه اسب
Ezمن
Eپیشانی
Endazyarمهندس
Evînعشق
Encamنتیجه
Erênîمثبت
Ewledarîامنیت
Êê مانند ا در کلمه انجیل
Êvarشب
Êşدرد
Êدیگر
Êzingهیزم
Êlایل
Êlegجلیقه
Êrişحمله
Ff مانند ف در کلمه برف
Fileمسیحی
Firaqظرف
Firokexaneفرودگاه
Firokeهواپیما
Fêlحیله
Fermîرسمی
Fetisînخفه شدن
Firehجادار
Gg مانند گ در کلمه برگ
Gelمردم
Gelserwerîدموکراسی
Gelekزیاد
Gazinگله، شکایت
Gulگل
Guhdarî kirinگوش دادن
Gundروستا
Hh مانند هـ، ـهـ، ـه و ه در کلمات هستی، مهتاب، بله و آه
حـ، ـحـ، ـح و ح در کلمات حاضر، محل، ملیح و لوح
Hatinآمدن
Hawarفریاد
Hînbûnیادگرفتن
Hîvîامید
Hîndarîتمرین
Hêzنیرو
Helbestشعر
- در کردی نوشتاری همه حالتهای هـ، ـهـ، ـه، ه، حـ، ـحـ، ـح و ح به صورت Hh نوشته می شوند اما در تلفظ متفاوت می باشند (1) (2).
Ii (در فارسی معادل ندارد)
Kirinانجام دادن
Istandinخریدن، گرفتن
Hatinآمدن
Birinبردن
Birînزخم
Şandinفرستادن
Xwendinخواندن
Ketinافتادن
- این حرف در فارسی معادل ندارد و تقریبا شبیه شوا (ای خیلی کوتاه) در انگلیسی است. نباید تلفظ آن را با حرف آی انگلیسی (Ii) اشتباه گرفت.
Îî مانند ای در کلمه ایران
Îroامروز
Îsalامسال
Kurdîکردی
Revînفرار کردن
Îşevامشب
Înجمعه
Evînعشق
Jj مانند ژ در کلمه ژاله
Jinزن
Jîyanزندگی
Janدرد
Rojروز (آفتاب)
Jehrزهر
Jêbirپاک کن
Jêhatîلایق (زبر و زرنگ)
Kk مانند ک در کلمه ماکو
Kurdکرد
Kelandinجوشاندن
Keskسبز
Kelebçeدستبند پلیس
Ketinافتادن
Kêrچاقو
Kovarمجله
- این حرف در کردی کرمانجی گاهی مشدد تلفظ می شود. گاهی دو کلمه به یک صورت نوشته اما به دو صورت تلفظ می شوند که معنایشان متفاوت می شود (1).
ادامه Kk
Kalپیرمرد
Kevirسنگ
Karبزغاله، کار
Kanîچشمه
Ll مانند ل در کلمه اربیل
Landikگهواره
Kendalچاله
Malperسایت اینترنتی
Lêkerفعل
Lezعجله
Lawفرزند (پسر)
Malخانه (دارایی)
Lûçلخت، عریان
Mm مانند م در کلمه مادر
Malbatخانواده
Malavaخانه ات آباد (خداحافظ)
Mezinبزرگ
Mistمشت
Mêrمذکر، نر
Mêمونث، ماده
Mişkموش
Nn مانند ن در کلمه شیروان
Navendمرکز
Navنام
Nalînنالیدن
Navdarمشهور
Karînتوانستن
Anînآوردن
Lêkolînجستجو،تحقیق
Nanنان
Oo مانند ا در کلمه استاد
Olدین
Solکفش
Nodنود
Odeاتاق
Kolتپه کوچک
Tolانتقام
Roروزه
Roروباه
Pp مانند پ در کلمه پاییز
Parastinمحافظت کردن
Parêzerوکیل
Pêlموج
Pêl kirinکلیک کردن (کامپیوتر)
Peyda kirinپیدا کردن
Peyvکلمه، سخن
Porrموی سر
- گاهی این حرف به صورت مشدد تلفظ می شود که حتی می تواند به تغییر معنا نیز منجر شود. Par (پ معمولی) به معنی سهم و قسمت است در حالیکه Par (پ مشدد تلفظ می شود) به معنای پارسال است (1).
Penêrپنیر
Paşêبعد، سپس
Piştپشت
Pezگوسفند
Pirkعطسه
Pozبینی
Qq مانند ق در کلمه قوچان
Qelaştinشکافتن
Qîrînفریاد زدن
Qencîخوبی، نیکی
Qeşaبرف یخ زده
Qijikکلاغ، بیچاره
Qulسوراخ
Qelandinسرخ کردن (گوشت)
Rr مانند ر در کلمه رودبار
Rêراه
Rêçareراه حل
Ramanاندیشه
Rizgarîرستگاری
Rasterastمستقیم
Piştrast kirinتایید کردن
Mirovانسان
Pirrزیاد
Birrînبریدن
- در زبان کردی برای نوشتن حرف ر مشدد آن را دوبار می نویسند اما در اول کلمه فقط یک بار نوشته ولی مشدد تلفظ می گردد (مثل زبان اسپانیایی).
Ss مانند س در کلمه ارمنستان
Saljimêrتقویم
Saبرای
Sond xwarinقسم خوردن
Sax bûnزنده بودن (شدن)
Serxwebûnاستقلال
Sirgûn kirinتبعید کردن
Salvegerسالگرد
- حروف س، ص و ث در کردی به یک صورت تلفظ می شوند و با این حرف نوشته می شوند.
Şş مانند ش در کلمه شادی
Şaristanîتمدن
Şarezaآگاه، دانا
Şandinفرستادن
Şêlandinغارت کردن
şînآبی، سرسبز
Başûrجنوب
Şînعزا
Tt مانند ت در کلمه تابستان
Tilîانگشت دست
Tevgerحرکت، جنبش
Torevanادیب
Tevlihevîهرج و مرج
Tezeتازه
Tawanbar kirinمتهم کردن
Taybetمخصوص، ویژه
- گاه این حرف در بعضی کلمات همانند ط عربی تلفظ می شود یعنی نوک زبان به پشت دندان های بالا در جلو می خورد اما در هر دو حالت به یک صورت نوشته می شوند.
- هر دو حالت تلفظ اشاره شده در یک کلمه مشخص می تواند دو یا چند معنای متفاوت ایجاد کند. Ta یعنی نخ، تب (نوک زبان به پشت دندان های بالا در جلو می خورد) در حالیکه Ta یعنی تا، تا که (ت معمولی) (1).
Tarîتاریک
Tuتو
Ttچیز
Xwe telandinخود را پنهان کردن (کمین کردن)
Uu مانند ئو در کلمه کورد (کرد با تلفظ کردی)
Kurdکرد
Gulگل
Kuکه، کند (مقابل تیز)
Ustîگردن
Gurrînغریدن
Kundirکدو
Hundurداخل
- این آوا در فارسی وجود ندارد. این یک حرف صدادار مدور با گشادگی متوسط است. با تلفظ کلمه peu (کم) درفرانسه قابل مقایسه است.
Ûû مانند و در کلمه بوستان
û(حرف ربط) و
Rûniştinنشستن
Cûtinجویدن
Bûkعروس
Hînbûnیادگرفتن
Rûروی (صورت)
Bûnبودن (شدن)
Vv مانند و در کلمه ولی
Valaخالی
Veşartinپنهان کردن
Vînاراده
Devokگویش
Berdevkسخنگو (سازمان…)
Evاین
Hevduهمدیگر
- در تلفظ این حرف دندانهای بالا روی لبهای پایین قرار می گیرند.
Ww مانند و در کلمه والد (با تلفظ عربی)
Westîyanخسته شدن
Rawestanبلند شدن، توقف کردن
Ewanآنها
Wêneعکس
Waneدرس
Warسرزمین
Winda bûnگم شدن
- این یک آوای دولبی است و دندان ها روی لب قرار نمی گیرند.
- اشتباه در تلفظ این دو حرف می تواند تفاوت معنایی ایجاد کند: Ew یعنی آن و Ev یعنی این.
Xx مانند خ در کلمه خاک
Xصلیب
Xalخال، دایی، تبصره
Xangخواهر
Xwendinخواندن
Axخاک
Xanîساختمان
Xebatکار، مبارزه
Baxباغ
- حرف غ عربی هم با این حرف نوشته می شود (3).
- گاهی این حرف به صورت مرکب نوشته می شود که تلفظ آن شبیه تلفظ قدیمی کلماتی مانند خواهر، خواربار و … در فارسی می باشد.
Xwخوش
Xwestinخواستن
Xweserخودسر
Daxwazدرخواست
Yy مانند ی در کلمه یاور
Yekیک
Yekîneواحد
ywendîارتباط
Yekîtîya Avrûpaاتحادیه اروپا
Yarیار، دوست
Yarmetîکمک
Giryanگریه کردن
Zz مانند ز در کلمه زندگی
Ziravنازک
Zarokبچه
Zikشکم
Zorزور
Zimanزبان
Zanistدانش
Zanyarدانشمند
Zanîngehدانشگاه
Zanîngokدانشکده
- همه حروف ز، ذ، ض و ظ در کردی با همین حرف نوشته می شوند.

پی نوشت:

1 – چرا در کردی کرمانجی یک حرف الفبا برای آوای مختلف در نظر گرفته شده است؟ آواهای مشدد چ، پ، ک، ت می توانستند دارای حرفی جداگانه در الفبا باشند اما به دلایل اقتصادی نبودن این کار صورت نگرفته است. افزایش تعداد حروف الفبا؛ یادگیری زبان را با مشکلاتی همراه می کند. همچنین باید توجه داشت که تعداد کلمات دارای این آواها زیاد نیست. این آواها با Çç – چ، Pp – پ، Kk – ک و Tt – ت نوشته می شوند. – منظور از اقتصادی بودن این است که یک زبان هر چه دستور زبانی با قواعدی کم برای زایش جملات و الفبایی کمتر داشته باشد، بهتر است.

2 – الفبای فارسی 32 حرف دارد اما با این حال بیشتر حروف بسته به اینکه در کجای کلمه قرار بگیرند دارای حالتهای مختلف نوشتاری اند. به عنوان نمونه می توان به حالتهای حـ، ـحـ، ـح و ح در کلمات حاضر، محل، ملیح و لوح اشاره کرد. این حالتهای گوناگون نوشتاری مشکلاتی در نوشتن به خط فارسی ایحاد کرده است. همچنین کلمه باید در جمله به سادگی خوانده و فهمیده شود. اما در فارسی اینگونه نیست. جمله “شادی رو به حسین کرد و با صدای بلندی فریاد زد: ببر”. را واقعا چگونه باید خواند و معنا کرد؟ آیا شادی به حسین امر کرده است که چیزی را (مثلا با چاقو) پاره کند؟ یا اینکه از او خواسته است چیزی را به جای دیگری جابجا کند؟ و یا اینکه اصولا داستان چیز دیگری است و شادی، حسین را با نام یک حیوان خطاب کرده است؟ این سخت خوانده شدن و دیر و گاهی بد فهمیده شدن، مشکلی مهم در خط فارسی است. این مشکل را خط کردی کرمانجی ندارد و این گونه کج، دیر و بد فهمی ها به ندرت در آن پیش می آید. کلمه در خط کردی کرمانجی همانگونه که نوشته می شود، خوانده می شود. اصولا داشتن الفبای لاتین مزیت خط کردی کرمانجی نسبت به خط فارسی است که از الفبای عربی استفاده می کند.

3 – تلفظ غ مانند باغ در نظام آوایی کردی وجود ندارد بنابراین در الفبای کردی کرمانجی حرفی برای آن منظور نشده است. این حرف در کردی بیشتر متمایل به حرف خ می باشد لذا از حرف Xx برای نوشتن آن استفاده می شود

کرمانجی

کرمانجی (به کردی: Kurmancî) که به آن کرمانجی شمالی هم گفته می‌شود یکی از گویش‌های اصلی کردی است. برخی منابع از گویش سورانی با نام «کرمانجی جنوبی» یاد می‌کنند 

کرمانجی، سرشتی قدیمی‌تر و اصلی‌تر را نسبت به دیگر گویش‌های کردی حفظ کرده چرا که دیگر گویش‌های کردی به خاطر نفوذ دراز مدت فارسی و گورانی و شاید جذب یک زیرلایه مشخص ایرانی، دستخوش دگرگونی‌های چشمگیر شده‌اندفهم زبان گویشوران کرمانجی و سورانی برای یک‌دیگر در ابتدا کمی مشکل است اما پس از مدتی قادر به برقراری ارتباط با هم خواهند بود 

گستره

این زبان بیشتر در شمال خراسان و شهرستان‌های قوچان، درگز، شیروان و بجنورد و در آذربایجان، شهرستان ماکو مورداستفاده قرار می‌گیرد. البته به گفته برخی بیشتر گویش است تا زبان امااین زبان ظرافت‌ها و سختی‌های خود را دارد. بعنوان مثال:"سلام حال شماچطوراست؟"این طور گویش می‌گردد:"چری حالی ته رنده؟"

کرمانجی در سرتاسر کردستان ترکیه و کردستان سوریه، بخشی از کردستان عراق و همچنین در استانآذربایجان غربی در شهرستان‌هایارومیه، خوی، ماکو، چالدران تکلم می‌شود. همچنین در شمال شرق ایران و در استان‌های خراسان شمالی و خراسان رضوی گویش غالب در شهرستان‌های درگز قوچان، بجنورد، اسفراین، شیروان، کلات نادری و "مانه و سملقان"، کرمانجی است.کرمانجی در شهرستان‌های درگز، چناران و فاروج با در اختیار داشتن درصدی بالا، زبان دوم است. با توجه به مهاجرت‌های گستره از سایر شهرهای کرد زبان شمال خراسان به مشهد شمار کرمانج‌های ساکن در مشهد قابل توجه است . در روستاهایی در شهرستان رودبار استان گیلان به ویژه در بخش عمارلو که شامل دو بخش می‌باشد که عمده ساکنان بخش خورگام که شامل روستاهای بره سر چها محل برارودوبیش از یکصد پارچه ابادی و روستا به زبان کرماجی صحبت میکنندپیرکوه و کرماک و دوسالدیه عمارلو و برخی روستاهای سیاهکل و نیز در قسمت‌های کردنشین ارمنستان و ترکمنستان و استان‌های کلباژار و زنگلان در جمهوری آذربایجان به کردی کرمانجی تکلم می‌شود. بیشتر کردهای ساکن اروپا به زبان کرمانجی تکلم می‌کنند. کرمانجی با آنکه از لهجه‌های مختلفی تشکیل شده‌ است ولی لهجه مرجع و کتابی (معیار) آن به لهجه جزیری در کردستان ترکیه شبیه‌است که از زمان‌های دور شاعران و نویسندگانی مانند احمد خانی، ملای جزیری، فقی تیران، ماموستا جیگر خوین و علی حریری آثار ارزشمندی را خلق کرده‌اند.

شرانی، شاقی {شکاکی}، موصولانلو، زاخورانی و صربیانی و شاهیندژ و بعضی از روستاهای شهرستان هشترود و ماه نشان در آذربایجان شرقی به این گویش سخن می‌گویند.این فقط گوشه‌ای از مناطقی بود که در آن کرمانجی مرسوم است ** در مناطق دیگری مثل منطقهاوریاد درحوالی میانه و در روستاهای هشترود و شهرستان پری در آذربایجان شرقی نیز تا چند سال پیش مردم آنجا پوشش کرمانجی داشتند و به این گویش سخن می‌گفتند که به تدریج و به علل خاص زبان خود را کنار گذاشته و روستای علی زینل ترکی صحبت کردند گرچه هنوز زبان کرمانجی در پیرمردان و پیرزنان آن نواحی استفاده می‌شود.* در خراسان بزرگ نیز کرمانجی در مناطق شمالی آن، شمال خطی که مشهد را به بجنورد اتصال می‌دهد و به مرز ترکمنستان محدود می‌شود، تکلم می‌شود. ساکنین برخی روستاهای ترکمنستان که هم مرز با ایران هستند مانند روستای فیروزه نیز به این زبان تکلم می‌کنند.

در اطراف شهرستان خلخال واقع در استان اردبیل نیز روستاهایی به زبان کرمانجی تکلم می‌کنند که از شمال به جنوب عبارتند از: میل آغاردان، بلوکانلو، مصطفی لو، پیر انلو، چملوگبین، اوجغاز، مورستان، کلستان علیا، حاجی آباد، کلستان سفلی، لنبر، نواشنق، آقبلاغ کرد، غفور آباد، کالار، چلنبر، داودخانی، خداقلی قشلاق و دلیلر وروستایی جعفرآباد که در جنوب شهرستان خلخال ودر حد فاصل استان اردبیل ، زنجان قراردارد به زبان کرمانجی اصیل که کمتر مورد تحریف قرار گرفته صحبت می کنند .

بیش از دو سوم از کردزبانان جهان به گویش کرمانجی تکلم می‌کنند. 

الفبا و نوشتار 

نوشتار اصلی: زبان کردی

برای نوشتن کرمانجی در ترکیه و سوریه از حروف لاتین، در کردستان عراق و ایران از خط عربی و در قسمت کردنشین ارمنستان از خطسیریلیک استفاده می‌شود. در استان‌های خراسان رضوی، خراسان شمالی و آذربایجان غربی به عنوان مهمترین استان‌های کرمانج‌نشین در ایران، کاربرد حروف لاتین در حال گسترش است.

الفبای کردی از ۳۱ حرف تشکیل می‌شود:

A B C Ç D E Ê F G H I Î J K L M N O P Q R S Ş T U Û V W X Y Z

زبان کردی دارای ۸ مصوت است:

کردیaeêiîouû
فارسیآ (مثل آرام)أ (مثل اندک)إ مثل (امروز)ای کوتاه (در فارسی معادل ندارد)ای (مثل ایلام)أ (مثل أردک)او کوتاه (در فارسی معادل ندارد)او (مثل دوست)

و نیز دارای ۲۳ صامت است:

کردیbcçdfghjklmnpqrsştvwxyz
فارسیبجچدفگهژکلمنپقرسشتو (مثل ویژگی)و (مثلwindow)خی (مثل یاور)ز

ادبیات

نویسندگان مناطق کرمانجی‌زبان در طول تاریخ آثار خود را به زبان‌های فارسی و عربی و ترکی می‌نوشتند. برای نمونه ادریس بدلیسی از مقام‌های دولت عثمانی و با اصلیت کرد، در سال ۱۵۰۱ میلادی، هشت بهشت را به فارسی نوشت که این کتاب نخستین اثر تاریخی در مورد هشت پادشاه عثمانی است. شاهزاده شرف خان فرمان‌روای امیرنشین کرد بتلیس در اواخر سده شانزدهم اثر تاریخی خود را درباره کردها به فارسی نوشته‌است.

نخستین شاعر شناخته شده کردی کرمانجی «علی حریری» است که در سال ۱۴۲۵ در حکاری متولد شده و حدود سال ۱۴۹۵ از دنیا رفته‌است. مضمون‌های مورد علاقه وی عشق به زادگاه، زیبایی‌های طبیعتش و زیبایی دختران سرزمینش بودند.

شناخته‌شده‌ترین شاعر کرمانجی در اواخر سده شانزدهم و اوایل سده هفدهم، شیخ احمد نشانی ملقب به ملای جزیری است. او اهلجزیره ابن عمر (جزیره بوتان) بود و مانند بسیاری از ادیبان آن زمان شناخت خوبی از عربی، فارسی و ترکی داشت. ذهن او همچنین از فرهنگ ادبی فارسی و عربی انباشته بود. اثر او بیش از ۲۰۰۰ بیت دارد. در این عصر است که احمد خانی شاعر متولد می‌شود. وی که اصالتا بایزیدی است، به بیانی نخستین شاعر بزرگ کردی کرمانجی به‌شمار می‌آید. او در اثر خود مم و زین، شعری طولانی با بیش از ۲۶۵۰ بیت، گفته‌است.

کرمانج‌های قفقاز در دوران شوروی نیز تلاش‌های برای نوشتن کرمانجی با خط سیریلیک انجام دادند که از آن جمله می‌توان به انتشار مجموعه اشعار جاسم جلیل (زاده ۱۹۰۸) در نخستین روز جنگ جهانی دوم و همچنین «عرب شامو» پرکارترین رمان‌نویس کرمانج اشاره نمود که از سال ۱۹۳۵ آغاز به انتشار آثارش کرد.

در دوره بین دو جنگ جهانی شاهزاده «جلادت بدرخان» و برادرش «کامران» در دمشق سوریه که تحت قیمومیت فرانسه بود گرد هم آمدند و مسببان اصلی نوزایی ادبیات کرمانجی شدند. آن‌ها برای نوشتار الفبای لاتینی بکار می‌بردند و این خط را در نشریه «هه‌وار» باب کردند. این نشریه اقدامات مهمی در جهت معرفی قالب‌های تازه در زبان ادبی کردی کرمانجی صورت داد.

در دوران معاصر با سیل مهاجرت پناهندگان از ترکیه و دیگر کشورها به شمال اروپا بسیاری از کرمانجی‌زبانان نیز به اسکاندیناوی پناهنده شدند. شاعران و نویسندگان پناهنده در ابتدا آثار خود را برای چاپ به نشریاتی می‌سپردند که توسط انتشارات کردی در سوئد چاپ می‌شوند. مقامات سوئد، با توجه به سیاستی که در قبال جوامع مهاجر کشورشان دارند، به جمعیت پناهندگان کرد نیز بودجه قابل توجهی برای چاپ و نشر آثارشان اختصاص داده‌اند. از اواخر دهه ۷۰، ده‌ها مجله و نشریه و همچنین تعدادی کتاب کودکان، کتاب‌های آموزش الفبا و ترجمه آثار تاریخی در مورد کردها به کرمانجی با خط لاتین به چاپ رسید. آفرینش آثار ادبی نیز ترغیب شد و امین بوز ارسلان داستان‌هایی برای کودکان نوشت و روژان بادناس مجموعه شعری به چاپ رساند. محمود اوزون نیز دو رمان در سبک واقع‌گرایی منتشر کرد. در طی ۱۰ سال ۲۰۰ عنوان کتاب به کرمانجی و سورانی و زازا به چاپ رسیده است.